عروس های خوشبخت همین روزهای خیلی نزدیک

...اندکی صبر، سحر نزدیک است

عروس های خوشبخت همین روزهای خیلی نزدیک

...اندکی صبر، سحر نزدیک است

عروس های خوشبخت همین روزهای خیلی نزدیک

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم

وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجاً لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ (آیه 21 سوره روم)
*ترجمه : ‏
‏و یکی از نشانه‌های ( دالّ بر قدرت و عظمت ) خدا این است که از جنس خودتان همسرانی را برای شما آفرید تا در کنار آنان ( در پرتو جاذبه و کشش قلبی ) بیارامید ، و در میان شما و ایشان مهر و محبّت انداخت ( و هر یک را شیفته و دلباخته دیگری ساخت ، تا با آرامش و آسایش ، مایه شکوفائی و پرورش شخصیّت همدیگر شوید ، و پیوند زندگی انسانها و تعادل جسمانی و روحانی آنها برقرار و محفوظ باشد ) . مسلّماً در این ( امور ) نشانه‌ها و دلائلی ( بر عظمت و قدرت خدا ) است برای افرادی که ( درباره پدیده‌های جهان و آفریده‌های یزدان ) می‌اندیشند .‏
صدق الله العلی العظیم
+++++++++++++++++
اللهم عجل لولیک الفرج
+++++++++++++++++
ساعت 12 ظهر هر روز دعای سلامتی و فرج برای امام عزیزمان، امام عصرمان،امام غریبتر از امام حسین، قرار امام زمانی اینجاست.
+++++++++++++++++
خدایا فدات بشم یه نظری به ما کن ....
ببخش و آزادمون کن از عقاب کرده هامون....
بردار آزمایشی که از پسش برنمیام ....
کمکمون کن تنهامون نذار به دادمون برس
ای مهربانترین ای بخشنده ترین ...
++++++++++++++
دوستان خوبم...
این وبلاگ اساسا با توکل به الله و توسل به 14 معصوم (بر آنها درود) بنا نهاده شده است اگر لایق باشد تقدیم میکنیم به امام عصر امام زمان عجل الله فرجه الشریف
یا فارِسَ الْحِجازِ اَدْرِکنی یا اَبا صالِحُ الْمَهْدی اَدْرِکْنی یا اَبا الْقاسِمِ اَدْرِکْنی وَ لا تَدَغْنی اِنّی عاجِزٌ ذَلیلٌ
+++++++++++++++++
arosekhoshbakht@gmail.com
+++++++++++++++++
خداوندا ! سپاسگزارم از اینکه حاجتم را برآورده کردی و همسر الهی برای من در نظر گرفتی و قول دادی همین روزا به من عطا کنی تا ابد سپاسگزارم
+++
توجه : هرگونه کپی برداری وبلاگ تا اطلاع ثانوی ممنوع میباشد.

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

آخرین نظرات

نویسندگان

پاتوق - پلاک 4

جمعه, ۶ آذر ۱۳۹۴، ۰۱:۱۱ ب.ظ


۹۴/۰۹/۰۶ موافقین ۲ مخالفین ۰
سمیه

نظرات  (۴۲۲)

۰۶ آذر ۹۴ ، ۱۳:۳۲ نجیبه عروس خوشبخت 94
ووووووووووووووووووووی دوباره عروس خانم اومد 
خدایا شکرت که منو بزودی عروس می کنی
۰۶ آذر ۹۴ ، ۱۳:۴۶ فاطمه۶۴عروس خوشبخت
آخجون منم عروس دوم....
خداجونم شکرت برای عروس شدن همه مون...
پس منم عروس سوم
۰۶ آذر ۹۴ ، ۱۴:۱۱ سیده رقیه
منم چهارم.

ایشالا همتون خوشبخت یشید


۰۶ آذر ۹۴ ، ۱۴:۲۲ نجیبه عروس خوشبخت 94
وووووووی انشاءالله تند تند پشت سر هم عروس بشیم بحق پنج تن ال عبا
دستهای بریده ابوالفضل العباس را به مادرش ام البنین قسم میدم دختران وبلاگ بزودی و خوشی عروس بشن 
امین یا رب العالمین
۰۶ آذر ۹۴ ، ۱۴:۳۳ پرنسس زیبا
سلام..
 فریده جون و نجیبه عزیزم ممنونم انشاالاه که همیشه سلامت باشید...انشاالاه که خوشبخت بشین عزیزای دلم...

 نزدیک عملیات بود. می دانستم دختردار شده. یک روز دیدم سر پاکت نامه از جیبش زده بیرون. گفتم «این چیه؟» گفت«عکس دخترمه.» گفتم «بده ببینمش» گفت «خودم هنوز ندیده مش.» گفتم «چرا؟» گفت «الآن موقع عملیاته. می ترسم مهر پدر و فرزندی کار دستم بده. باشه بعد».

11- وقتی رسیدیم دزفول و وسایلمان را جابه جا کردیم، گفت «می روم سوسنگرد.» «گفتم مادر منو نمی بری اون جلو رو ببینم؟» گفت:«اگه دلتون خواست، با ماشین های راه بیایید. این ماشین مال بیت الماله»

سلام دوستان.
قرعه کشی کردم شماره 14 اومد.
با توکل بر خدا و امید به معصوم 14 ام امام زمان (عج) امروز زیارت عاشورا را به نیت خوشبختی و عاقبت بخیری و سلامتی فاطمه 64 عروس سال 94(ان شا الله) میخونیم.
شهید امشب شهید مهدی زین الدین.
شهید زین الدین : ما باید حسین‌وار بجنگیم؛ حسین‌وار جنگیدن یعنی مقاومت تا آخرین لحظه؛ حسین‌وار جنگیدن یعنی دست از همه چیز کشیدن در زندگی؛ ای کاش جانها می‌داشتیم و در راه امام حسین(ع) فدا می‌کردیم.
شهید رو به مولاش امام حسین قسم میدیم تا شفیع ما بشه و برامون دعا کنه.
دوستان قبل از زیارت عاشورا دعای فرج هم بخونین.

خواهرای گلم اگه قمی بینمون هست اگه تونست به مزار این شهید بره و مزار شهید رو زیارت کنه.
۰۶ آذر ۹۴ ، ۱۵:۳۴ نجیبه عروس خوشبخت 94
ممنون عسل بانو جون 
فاطمه جون چیزی به عروس شدنت نمونده اماده ای؟
عسل بانو جان لطفا عروس های چند وز آینده رو هم اعلام کن . این چند روز سخت مشغولم . امکان اومدنم به وبلاگ رو ندارم .
۰۶ آذر ۹۴ ، ۱۶:۴۷ سیده رقیه
سلام.ازدوست عزیز*ونجیبه جونم ممنونم.خیلی خیلی لطف دارین که گفتین این هفته برا من دعاکنین.ای کاش*شما هم اسمتو میگفتی.نجیب جونم خیلی ممنون.شرمنده واقعا من حوصله ندارم براتون ختم بگیرم.ولی باورکن سر هرنمازم اسمتو میگم.این چندروزم اصلا حال ندارم.خیلی دوست دارم تا عیدامسال عروس بشم.میدونم هممون ناراحتی داریم.ولی من واقعا دارم خودمو پیر میکنم ونمیتونم با این اخلاقم بجنگم.همیشها اون منو شکست میده.ای کاش اگه شوهر هم نداشتم آرامش وصبر داشتم که اونم ندارم.همیشه به خدا میگم به من صبر بده ولی نمیدونم چراندارم.همیشه بغض داره خفم میکنه.بیخیال ببخشید شاید خیلیاهاتون رو ناراحت میکنم چون ممکنه یاد غصه هاتون بیافتین ولی خب جز اینجا نمیتونم به کسی بگم.
۰۶ آذر ۹۴ ، ۱۶:۵۳ نجیبه عروس خوشبخت 94
سیده رقیه من اصلا ازت توقع ندارم برام ختم و دعا برداری , خودم هم برای هر کی ختم دعا خوندم برای رضای خدا بوده و هیچ توقعی ندارم ,ابجی گلم همین که سر نمازات دعام می کنی کافیه

امیدوارم دلت اروم و قرار داشته باشه و بزودی عروس خوشگل و ناز سال 94 باشی
هر وقت دلت گرفت بیا اینجا حرفاتو بگو انقد دوستای خوبی داریم که برای هم دعا می کنیم و بهم دلداری میدیم

۰۶ آذر ۹۴ ، ۱۷:۰۰ نجیبه عروس خوشبخت 94
سیده رقیه اگه نمی تونی دعا بخونی سر هر نمازت دستهای بریده ابوالفضل العباس را به مادرش ام البنین قسم بده هم اروم میشی هم به اجابت نزدیکتر ان شاالله

از اینکه هر از گاهی اسمت را می بینم خوشحال میشم ,از پافشاریت نمی دونم بخندم یا گریه کنم خیلی باحالی
۰۶ آذر ۹۴ ، ۱۷:۰۲ سیده رقیه
نجیب همون روز که سیده زهرا گفت من برای ام البنین1000صلوات نذر کردم.
دو سه هفته پیش هم تو12روز کل قرآن رو بری نرجس خاتون ختم کردم.ولی دریغ از یه خواستگار.
۰۶ آذر ۹۴ ، ۱۷:۰۷ فاطمه۶۴عروس خوشبخت
واقعاعسل بانواسم من دراومد....؟
خداکنه توقرعه کشی خداهم اسمم نه اسم همه مون دربیاد....
خداجونم شکرت برای اومدن همسرالهیمون....
خداجونم شکرت برای این شادی موندگار....

۰۶ آذر ۹۴ ، ۱۷:۱۴ نجیبه عروس خوشبخت 94
به به قبول باشه احسنت میگم
باور کن برای ما هم همینه ,دیدی که من چقد ختم و دعا انجام دادم ولی هنوز موقعش نشده ولی مطمنم میشه از خدا خواستم اون روز خیلی دیر نباشه
رقیه تو رو خدا چیزی را به زور از خدا نگیر اگه صلاحش باشه اون موقعی که تو میگی میشه
اگه نشد بدون صلاحش نبوده 
بسپار به خودش, میدونم این حرفا برای کسی که اروم و قرار نداره بی فایدس ولی تلاشت را بکن 
برای ارامشت صدقه زیاد بذار
۰۶ آذر ۹۴ ، ۱۷:۲۵ فاطمه۶۴عروس خوشبخت
بچه هاتوگام چهارم عروسامشخص شدن...رزصورتی وپرنسس زیبا...مبارک باشه...چه دعایی واسشون بخونیم...
مگه رز صورتی متاهل نیست؟
برای نی نی فکر کنم باید دعا کنیم
سلام نه عزیزم متأهل نیست.
۰۶ آذر ۹۴ ، ۱۸:۰۳ فاطمه۶۴عروس خوشبخت
رزصورتی همون لیلا۸۹ هستش...
عسل بانو جان امکانش هست یا نه عزیزم ؟
بچه ها تو پیام بعدی اسم کسایی که برای هفته آینده در آمد رو مینویسم. 
راستش میخواستم اسم سیده زهرا رو 12ام بذارم که سالگرد عموی شهیدشه   واسم خودمو بذارم 28 صفر که نذری داریم. اما بعد گفتم من قرعه میکشم اگه قسمتمون بود اسممون همون روزا در میاد.
خلاصه من هیچ دخل و تصرفی در انتخاب نه بچه ها و نه نام شهدا نداشتم.
هر چی بوده خواست خدا بوده.
۰۶ آذر ۹۴ ، ۱۸:۲۲ نجیبه عروس خوشبخت 94
وای عسل چقد خندیدم لیلا را مامان هم کردی ....
الهی بزودی هم عروس بشه هم مامان
بسم الله الرحمن الرحیم
با توکل بر خدا و با توسل به خوبان درگاهش برنامه هفته آینده زیارت عاشورا
شنبه (7 آذر): فریده              توسل به شهید ابراهیم هادی
یکشنبه (8 آذر): سیده زهرا            توسل به شهید استواری
دوشنبه (9 آذر): حمیده                 توسل به شهید همت
سه شنبه (10 آذر): بهاره شمال              توسل به عباس دوران
چهار شنبه (11 آذر): عسل بانو                توسل به شهید تهرانی 
پنج شنبه (12 آذر): همه 14 نفرمون به علاوه سیده رقیه               توسل به عموی سیده زهرا. این جمله آخر ایهام داشت هم عموی شهید سیده زهرا در جنگ تحمیلی (سالگردش این روزه)و هم عموی سیده زهرا در دشت نینوا.خیلی خوبه که از عموی کوچیکش بخوایم به حق عموی بزرگشون ما رو دعا کنن.

من هر روز میام و دوباره یاد آوری میکنم.
اسامی دوستانی که تو این لیست نیست موند برای هفته آینده
بچه ها هر روز که متوسل شدیم به شهید به حرمت مقامی که به درگاه خدا داره حواسمون باشه که گناه نکنیم.شهید روش بشه واسطه ما بشه.نگه تو امروز فلان کار رو کردی آخه من چطور شفاعتت رو بکنم.
خلاصه شهید رو تو منگنه قرار ندیم.

عزیزم خیلی لطف کردی .

۰۶ آذر ۹۴ ، ۱۸:۳۳ سیده رقیه
عسلی خیلی ممنون.قربونت برم قربون همتون.خیلی ممنون که به فکرمین.ببخشیدمنم اضافه شدم.
۰۶ آذر ۹۴ ، ۱۸:۳۸ سیده رقیه
بچه ها یکی به من گفت که نباید ازاون شاخه به اون شاخه پرید.باید به یه ختمی مداومت داشت.تواینترنت یکی نوشته بود که یک سال هرروز یس خونده وبه پیامبر هدیه کرده والان عروس شده.
من خودم به نماز اول وقت خیلی مقید شدم وهرروز50ایه قران میخونم.اینا کار هرروزمه.به نظرم نمازاول وقت موثره.حالا شماها نگین موثره پس چرا خودت ازدواج نکردی. برامنم تو بقیه امور زندگی فوق العاده اثرداشته.
سلام عسل بانو جون خیلی زحمت می کشی ,اگه ممکنه لیست دوم هم بنویس
به سیده رقیه
سلام خوشگلم
یه چیزیه چند روزه تو دلمه میخوام بهت بگم ولی میگم نه شاید دلخور شه, ولی امروز بالاخره تصمیم گرفتم دل به دریا بزنم و بهت بگم.
راستش وقتی حرف میزنی حس میکنم مثل همیم, هر دومون اعتمادبنفس پایینی داریم, به نظرم اعتمادبنفس تقریبا تو همه چیز مهمه. به اونایی که خواستگار دارم دقت کردم بعضیاشون قیافه ندارن یا اخلاق خوبی ندارن یا تحصیلات ندارن ولی اعتمادبه نفس بالایی داشتن حتی بعضیاشون خیلی خودشیفته بودن. تو گلم فکر میکنی هیچکس دوست نداره باور کن همین حسو به دیگران میدی.
من خودم دنبال یه کتاب راجع به اعتمادبنفسم ولی هنوز پیدا نکردم, پیدا کنم به تو هم میگم ولی تو هم تحقیق کن اگه کتاب خوبی پیداکردی به منم بگو. دارم از جمله های تاکیدی هم استفاده میکنم (من خیلی جذابم, این جمله رو بیرون از خونه که میرم مدام تو ذهنم میگم حس خوبی بهم دست میده , همه مرا دوست دارند هم میگم) تو هم شروع کن به گفتن . سعی کن زیاد بگی عزیزم.
اول باید خودمون فکر کنیم جذاب و دوست داشتنی هستیم بعد بقیه هم همین حسو جذب میکنن. 

سلام دوستان

چرا سفره امام موسی کاظم برا خوندن یس و 350 صلوات پهن نمیشه ؟

۰۶ آذر ۹۴ ، ۲۰:۱۸ نجیبه عروس خوشبخت 94
سیده رقیه اینا خرافاته 
چرا راه دور بریم همین فاطمه نویسنده اون موقع تو نبودی هر ختمی تو وبلاگ برگذار میشد اسمش را میدیدی ,
یا فرزانه گلپونه به قول خودش هر ختم و دعایی بوده خونده
به نظرم مدام در حال دعا کردن و التماس به خدا باشیم افتخاره و جای شکر داره که مدام بگیم خداااایا....
سیده رقیه به قول گل رز اعتماد بنفست پایینه ,ببرش بالا دختر مگه تو چی کم داری 
یه بار یه بنده خدایی بهم گفت مردا همیشه عاشق چهره دختر نمیشن ,یه وقت می بینی از لحن حرف زدن دختره خوششون میاد و به دل طرف میشینه
دوست من از نظر همه اصلا زیبایی نداره ولی یه همسر بسیار خوشگل قسمتش شده حتما پسره یه چیزی ازش دیده که خوشش اومده 
۰۶ آذر ۹۴ ، ۲۰:۲۰ نجیبه عروس خوشبخت 94
فیروزه جون برای همه امامها یس و 350 صلوات هست
پنجشنبه شروع میشه و چهار شنبه تموم میشه 
خودت تا اخرش ادامه بده همینه
سلام دوستای گلم. وای فقط  سه روز نبودم . منم زیارت عاشورا برای دوستای عزیزم میخونم. به عروسهای این هفته تبریک میگم .رز صورتی و پرنسس زیبا :))
۰۶ آذر ۹۴ ، ۲۰:۲۹ نجیبه عروس خوشبخت 94
سیده رقیه بنظرم اول یه دعا از اینترنت پیدا کن بجهت ارامش و اونا همراهت کن خیلی موثره 
خیلی بهم ریخته ای ,همش تو فکرمی میگم خدایا این دختر خودش را از بین برد خودت کمکش کن
من فک می کنم بیشتر بخاطر اطرافیان دوس داری ازدواج کنی ,به خودت ظلم نکن
۰۶ آذر ۹۴ ، ۲۰:۵۰ سیده زهرا
ووووووووووووی یه امروز بعد ازظهری اینجو نبودما، چقد کامنت...ماشاءالله...کمکککککککک حالو من چطو ایهمه بخونم؟

عسلی مهربون ممنون راستی اسم عمو شهیدم سید علاءالدین هست...

دختر عمو با داداشی گفتم امشب حرم عمو عباس هست...توکل بخداإن شاءالله عمو یه دوماد خوب نصیب بابا و مامانت میکنه....با امید منتظر باش همین زودیا عروس میشی إن شاءالله..فقط کافی باور داشته باشی
سیده زهرا جون به داداش خوبت بگو برای منم دعا کنه .حالا داداشت میگه آخه چند تا داماد براتون بگیرم ؟:))))
۰۶ آذر ۹۴ ، ۲۱:۰۴ سیده زهرا
سلام محبوب قلبها اسامی دادم داداشی برده....ولی باشه چشم بهش میگم برای دوستام دعا کنه...شما نیتتون کنید اون دعا کنه ای طو بهتره نه گمپ گلم..
سلام سیده زهرا جونم.رسوای عالمیم به خدا.خخخخخخ
من تا به دایم گفتم اسم دوستامو میدم ببری کربلا گفت دوستات شوهر میخوان؟

بچه ها همه ما باید به فکر اعتماد به نفس باشیم.ما آرایش و خود نمایی نمیکنیم.کاری نکردیم که پسرا رو به خودمون بکشونیم.خوب اینها اعتماد به نفس میاره.هر چند از راه اشتباه.ما باید دنبال جبرانش از راه درست باشیم.کتاب زن بودن تونی گرنت خوبه.البته بستگی به تلاش خودمون داره.
سیده زهرا جون ببین اسم شهدا رو درست نوشتم.شهید تهرانی همون تهرانی مقدمه؟
۰۶ آذر ۹۴ ، ۲۱:۱۴ سیده زهرا
عجب دایی باهوشی داری...خخخخخخخخخخخخخخخ
آبجی گلم اونایی که آرایش میکنند اعتمادبه نفس ندارن و با این کارشون میخان اعتمادشون بیشتر کنند....
راست میگی ما باید آراستگی وخوش برخوردی رایاد بگیریم البته پست های فریده جون هم به من که خییییییییییلی داره کمک میکنه ازشم خیییییییییییلی ممنونم.
۰۶ آذر ۹۴ ، ۲۱:۱۸ سیده زهرا
اگه عسلی منظورت پدر موشکی ایران هست که آره درسته شهید حسن تهرانی مقدم که گاهی طهرانی هم مینویسند.
۰۶ آذر ۹۴ ، ۲۱:۱۹ نجیبه عروس خوشبخت 94
بچه ها به نظر من خوشرویی و اخلاق خوب بیشتر به دل طرف میشینه نمیگم چهره مهم نیست ولی اخلاق خوب و خوشرو بودن طرف را بیشتر جذب می کنه
بنظر مومن باشیم ولی در کنارش خوشرو و خوش بیان هم باشیم همانطور که امامان بودن
مثلا من که دخترم با ادمای خشک مقدس نمی تونم ارتباط برقرار کنم چون اصلا نمی خندن 
وظاهری عبوس دارن حالا فکرش را بکنید یه پسر که میاد خواستگاری چقد براش مشکله ....
ولی خب به سر و صورت هم یه دستی بکشیم اعتماد بنفس خودمون هم بالا میره

۰۶ آذر ۹۴ ، ۲۱:۲۱ نجیبه عروس خوشبخت 94
البته منظورم ارایش غلیظ و این حرفا نیست همین که یه دختر اصلاح میکنه کلی تو روحیش اثر میذاره
برای من که اینگونه بوده
۰۶ آذر ۹۴ ، ۲۱:۲۲ سیده رقیه
اولا اصلا اعتماد به نفس ندارم چه برسه به این که کم باشه.
نجیب چرا فک میکنی من دوست دارم به خاطر فامیل ازدواج کنم.منم مثل شماها.خب منم به محبت نیاز دارم.احساس میکنم خیلی تنهام.نیاز به یه همدم دارم.
۰۶ آذر ۹۴ ، ۲۱:۲۵ نجیبه عروس خوشبخت 94
سیده رقیه چون خودت گفتی وقتی یه عروسی برم همه ازدواج کرده باشن و بچه دار بشن ولی من مونده باشم
بخاطر اون گفتم 

نجیبه گل گفتی.برخورد گشاده و لبخند به روی لب خیلی تاثیر میذاره.
من یه بار تو اتوبوس خوشحال بودم لبخند داشتم و تو فکرم به موضوع خنده داری فکر میکردم.از طرفی یه پیره زن اومد از قیافش خوشم اومد با اسرار نشوندمش جای خودم.بعد ازم خواستگاری کرد.خخخخخخخخخ
خیلی با حال بود. بچه ها اتوبوس و پیره زن ها رو دریابید. به خصوص که خیلی مذهبی باشه.
دوستان امشب شب توسل به شهید زین الدین برای حاجت روایی فاطمه 64 هست.فراموش نکنید.
۰۶ آذر ۹۴ ، ۲۱:۳۹ نجیبه عروس خوشبخت 94
عسل بانو جون من اگه یکی عبوس باشه همش میگم کی میشه پاشه بره خخخخخ
باور کن اصن حالم بد میشه 
ولی اگه یکی خنده رو وخوش برخورد باشه ازش دل نمی کنم
خدا کنه همسری من مهربون و خنده رو باشه وگرنه کلامون میره توهم خخخخخخ
۰۶ آذر ۹۴ ، ۲۱:۴۲ نجیبه عروس خوشبخت 94
ماشاالله ده نفر انلاینن کجارا نگاه می کنید خخخخخ
۰۶ آذر ۹۴ ، ۲۱:۴۳ سیده زهرا
سلام آبجی نجیبه....منم موافقم البته اونی که شما میگی بهش نمیگن آرایش میگن آراستگی
عسل جون پس کار فردامم پیدا شد...باید قبل از سوار شدن نگاه کنم چندتاپیرزن داخلش هست بعد سوارشم..الکی کرایه ندم...خخخخخخخخخخخخخ
قربون خنده های قشنگ عسل شیرین زبونم بشم..

سلام

نجیبه جونم منم با صحبتهات موافقم .

 متاسفانه تموم افراد مذهبی افراد من فقط ظاهری مذهبین . یعنی وقتی میبینم واقعا ناراحت میشم .

دوستان واسه افزایش اعتماد به نفس علاوه بر جمله های تاکیدی شروع به تعریف از خودتون کنید.

۰۶ آذر ۹۴ ، ۲۱:۵۴ نجیبه عروس خوشبخت 94
سلام سیده زهرا بله اراستگی ..
عسل جون من زمانی که بیست سالم بود هر روز تو پارک پیاده روی می کردم با یه خانومه که پیاده رویمی کرد هر روز سلام و علیک می کردم اصن هم را نمی شناختیم 
ولی از من خیلی خوشش اومده بود ,یه روز مامانم که همراهم بود به مامانم گفت دختر خوبی داری و خلاصه گفت برای پسرش میخواد منو میگی از خوشحالی داشتم سکته می کردم
نمی دونم چی شد دیگه خانمه هیچی نگفت حتما به پسر خنگولش گفته من یه دختره را دیدم اونم قبولنکرده یا قصد ازدواج نداشته دیگه نمی دونم....
الان یادش افتادم غش کردم از خنده , انقد منتظر خواستگار بودم که نگو ,ای خدا شکرت منو شفا دادی وگرنه تا الان مرده بودم از غصه بی شوهری خخخخخ
۰۶ آذر ۹۴ ، ۲۲:۰۱ سیده زهرا
سلامگل رز عزیز...چندتا جمله تأکیدی بگو عزیزم.میخام یاداشت کنم.
۰۶ آذر ۹۴ ، ۲۲:۰۲ سیده زهرا
ووووووووووووی غلطاملایی 2تادارم..خخخخخخخخخخخخخ
من که جز ملاک های اصلیم خنده رو بودن طرفمه.در نتیجه خودمم باید خنده رو باشم.
۰۶ آذر ۹۴ ، ۲۲:۱۱ نجیبه عروس خوشبخت 94
اره عسلی خدا کنه یه همسر خنده رو قسمتمون بشه
 دوستان برای عروسهای این هفته صلوات و امن یجیب بخونیم؟
۰۶ آذر ۹۴ ، ۲۲:۱۴ نجیبه عروس خوشبخت 94
سیده رقیه رفتی؟
بچه ها اگه خاطره دارید از خواستگاری بگید بخندیم روحیمون عوض شه
ممنون سیده زهرا جونم :))))))))
lمن جذاب و خوش اندام هستم.
من دید مثبتی نسبت به زندگی دارم.
من همیشه سعی میکنم انتخاب های درستی داشته باشم.
هر که مرا می بیند مرا دوست می دارد.
من باهوش و قابل اعتمادم.
بهترین افراد و اتفاقات به سوی من جذب می شوند.
من خواهان فراوان دارند.
۰۶ آذر ۹۴ ، ۲۲:۱۷ نجیبه عروس خوشبخت 94
ای بابا خاطره ندارید حیف شد

ممنون نجیبه جون. آره به همون روال قبل پنج شنبه ها شروع میکنم. ولی دوست داشتم سفرشو پهن کنن. التماس دعا

من ارزشمندم و لایق بهترین ها هستم.
۰۶ آذر ۹۴ ، ۲۲:۱۸ سیده زهرا
ممنون عزیزم...خدایا گل رز عروس کن...ممنون خدا
ممنون سیده زهرا جونم. ان شاا... تو و سایر دوستان هم عروس خوشبخت شید.
۰۶ آذر ۹۴ ، ۲۲:۴۳ نجیبه عروس خوشبخت 94
بچه ها من میگم بیایید در طول روز برای چند دقیقه هم که شده از فکر و خیال و غم و غصه بیاییم بیرون,و مثل برنامه خندوانه چند دقیقه بخندیم تا دلمون باز بشه نظرتون چیه؟
۰۶ آذر ۹۴ ، ۲۲:۵۲ نجیبه عروس خوشبخت 94
واقعا برام سواله چرا هیچکی موافق خنده و شادی نیست؟
باور کنید ما هم تو دلمون غصه داریم ,ولی خب با غصه که درس نمیشه
نجیبه من موافقم 100 % .اصلا" بیام خاطرات خنده دار و جک بنویسیم.
۰۶ آذر ۹۴ ، ۲۳:۳۱ نجیبه عروس خوشبخت 94
افرین عسل جون بیایید روحیمون را عوض کنیم
فضای اینجا همش غم و غصه ست ادم دلش می گیره

۰۶ آذر ۹۴ ، ۲۳:۳۵ نجیبه عروس خوشبخت 94
روزی چوپانی به گوسفندان خود گفت چرا از گرگ می ترسید ولی سگ را همچون خانواده خود می بینی
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.بععععععع
چیه لابد انتظار داشتی گوسفنده حرف بزنه
حتما دانشگاه هم رفتی
خخخخخخ
سلام عزیزم
گفتی خاطره از خواستگار بگیم این خاطره یادم اومد :
تقریبا 2 سال پیش یه خواستگار داشتم که ساکن لندن بود.محل کارم بهم معرفی کردن.قرار شد تو یکی از رستوران های اطراف محل کار ببینمش.در ماشینو باز میکرد بعد که میشستم درو می بست،موقع پیاده شدنم همین طور.خیلی رویایی بود.خلاصه واسه ناهار جوجه سفارش دادن.اومدم جوجه رو تیکه کنم از بس سفت بود یهو نصف جوجه ها از ظرف افتاد رو زمین.هم خجالت میکشیدم هم حسابی خندم گرفته بود ولی به روم نیاوردم خجالت کشیدم.با شوخی گفتم تقصیر خودتونه دیگه آوردید یه جا ک غذاش اینطوریه.کلی عذر خواهی کرد.
فکر میکردم میره پشت سرشم نگاه نمیکنه ولی قرار جلسه دوم رو تو خونمون گذاشت.میگفت با همون خنده ها که تو رستوران کردی به دلم نشستی.
چنتا موضوع خنده دار دیگه ام پیش اومد ولی طولانی میشد نگفتم
۰۷ آذر ۹۴ ، ۱۰:۲۱ بهاره شمال
سلام دوستان عجب خاطرات  بامزه ای بود  معصومه جون وقتی خاطره اتو خوندم ناخودآگاه خنده ام گرفت 
نجیبه جون آفرین خوبه که این روحیه ی عالی رو داری فکر کنم همه باید از شما یاد بگیریم

عسل جون ممنون بابت اطلاع رسانی و اینکه زحمت این کارو به عهده گرفتی 

۰۷ آذر ۹۴ ، ۱۰:۲۹ نجیبه عروس خوشبخت 94
ممنون بهاره جون شاد بودن هم تو روحیه خودمون تاثیر داره و هم دیگران
معصومه جون خیلی باحال بود می بینی همه از افرادی خنده رو هستن بیشتر خوششون میاد مثل خواستگار شما
من ولادت امام رضا بود خیلی دلم گرفته بود با امامون حرف میزدم و گریه می کردم 
البته یواشکی ,بعد مامانم گفت چرا پکری گفتم نه بابا پکر چیه به خاطر اینکه مامانم غصه منو نبینه شروع کردم به جک گفتن خودم انقد خندیدم که اصن غصم یادم رفت تازه مامانم کلی خندید و شاد شد
از اون موقع تصمیم گرفتم بیشتر بخندم چون روحیم خوب میشه مادرم هم از شادی من شاده
بچه ها هوای مامانا را داشته باشیم نذارید غصه ما را بخورن
بهاره جون 
خوشحالم که خاطره من باعث خندیدن شما شد.امیدوارم همیشه لبت خندون باشه

آبجی نجیبه حرفتو جزء یکی از برنامه های روزانم قرار میدم اینکه هوای مامانمو داشته باشم.ممنون که یادم انداختی بیشتر حواسم به مامان باشه


نجیبه و ص معصمه مرسی خیلی عالی بود.
ص معصومه جون کامل بنویس اگه کسی حوصلش نگیره خوب نمیخونه.
بهاره جون کاری نکردم.


یه دفعه مامان پسره می گفت(البته با عرض پوزش)" گو خوردنِ آدم از بچه خودش تعریف کنه" من و مامانم o0 
منم تو دلم گفتم خوب نخور .خخخخخخخخخ
بعد به فکر خودم خندم گرفته بود.
بعد مامانم گفت بفرمائید.
بفرمائید میل کنید.   خخخخخخخخخ
بفرمائید میوه



البته ضرب المثله.اما زشته دیگه. 
۰۷ آذر ۹۴ ، ۱۱:۳۳ نجیبه عروس خوشبخت 94
ممنون معصومه جون
افرین عسل خیلی باحال بود
بچه ها شما عم بگید از خاطراتتون
۰۷ آذر ۹۴ ، ۱۲:۰۱ سیده رقیه
معصومه پس چرا جواب رد دادی؟
وقتی اومده بودن خونمون رفتیم تو اتاق با هم صحبت کنیم
گفتم من نمیتونم بیام یه کشور دیگه چون حجابم واسم خیلی مهمه.
گفت یعنی الان حجابت خیلی کامله دیگه....
نگا کردم دیدم لباسم یه چند سانت بالای زانو،موهامم یه کوچولو بیرونه.
گفتم بیرون که اینطوری نمیرم،شما خواستگاری فرق میکنه
قرار شد منو مامان یه ماه بریم لندن ببینم محیطش چطوریه؟من گفتم اگه خانواده بفهمن باید لندن زندگی کنیم رضایت نمیدن.تصمیم گرفتیم حرفی از رفتن نزنیم، 2سال اول بریم یه جایی دور از تهران که مامان عادت کنه مثلا کیش بعد کم کم بریم لندن.
خلاصه از اتاق اومدیم بیرون دیدیم مامانش داره گریه میکنه.نامردی نکرده بد همه چی رولو داده بود.
تا یه سال تا به مامانم زنگ میزدم میگفتم کجایی حوصلم سر رفت،تکه مینداخت میگفت نترس ایرانم ...
۰۷ آذر ۹۴ ، ۱۲:۲۱ نجیبه عروس خوشبخت 94
بچه ها یه بار یکی از دوستای صمیمیم تعریف می کرد البته برای چند سال پیشه
مگفت یه بنده خدایی یه دختری را معرفی کرد گفت برید ببیند اگه خوشتون اومد پسرتون را هم ببرید 
می گفت من و مامانم و ابجیم رفتیم دیدم فضا سکوته سر صحبت را باز کردم گفتم من الان داشتم به ابجیم می گفتم الان این دختر بنده خدا چه استرسی بگیره , فک می کرده اونا مثل خودشن بعد خواهر دختر گفته نه ما اصلا استرس نمی گیریم از بس خواستگار میاد خونمون برامون عادی شد 
می گفت دختر اصلا زیبایی نداشت ولی خودش و خانوادش کوه اعتماد بنفس بودن 
خلاصه دوستم می گفت یه ابرویی ازم رفت که نگو
بچه ها اعتماد بنفسی که خانواده دختر پیش خانواده پسر میده خیلی مهمه
ارج و قرب دختر میره بالا
۰۷ آذر ۹۴ ، ۱۲:۴۳ سیده رقیه
معصومه من تیکه آخرشو نفهمیدم.یعنی با اون پسر ازدواج کردی؟آخه گفتی به مامانم زنگ زدم.
یه چیزی هم میگم توروخدا ناراحت نشو.خب نظرم اینه نظرم تو هم برا خودت باارزشه.
جلوی خواستگار چرا اونجوری پوشیده بودی؟درسته خواستگاره ولی اگه نشد چی.اون وقت گناه داره.زمانی که کامل متوجه شدی که میخواین عقد کنین باید اون جوری بپوشی.من تا حالا خونمون پسره نیومده یعنی به اون مرحله نکشیده.ولی اگه بشه من مانتو میپوشم ویه چادر هم روش سرم میکنم.
خواهشا منو نزنین.عقیدمه.
سیده رقیه
چی گفتی!!!!!!

لپتو بیار جلو
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
هیچ چی خواستم بوسش کنم.

خخخخخخخخخخخ



۰۷ آذر ۹۴ ، ۱۳:۱۵ ص معصومه به سیده رقیه
نه عزیزم ازدواج نکردیم.وقتی مامان بابا فهمیدن قراره لندن زندگی کنیم  مخالفت کردن .
منظورم این بود که وقتی مامان بیرون از خونه بود مثلا میرفت خونه اقوام یا خرید و من خونه تنها بودم،بهش زنگ میزدم اونطوری تیکه مینداخت که منو شرمنده کنه که میخواستم تنهاش بذارم و برم لندن زندگی کنم.
رقیه جون خیالت راحت اصلا ناراحت نشدم،نظرتو گفتی دیگه.
من کلا پیش خواستگارام لباس بلندمیپوشم،فقط این یکی استثنا بود.شاید به خاطر این بود که یه کم جوگیرشده بودم.
بعد از یه هفته خداروشکر کردم که خانوادم فهمیدن و مخالفت کردن.من واقعا طاقت این همه دور بودن از خانواده رو ندارم
۰۷ آذر ۹۴ ، ۱۳:۳۰ سیده رقیه
ببخشیدا من یه خورده گیجم.
لباس بلند یعنی چی؟یعنی با ساپورت میپوشی؟
۰۷ آذر ۹۴ ، ۱۳:۳۲ سیده رقیه
شاید باورش براتون سخت باشه.من پیش مامان پسره هم که اول میان مانتو میپوشم.چون من یه بچه شیعه هستم.اونا هم نباید منو به خاطر بدنم بخوان.دوست دارم منوبه خاطر ایمانم بخوان وهمسری هم شبیه خودم باشه.اگه هم قبول نکردن که نشه.من فقط دوست دارم پسره مومن باشه
۰۷ آذر ۹۴ ، ۱۳:۳۵ سیده رقیه
ببخشید توروخدا خب من اینطوریم.
ازالان بگم کسی به من بگه املم یا خنگم یا عقب موندم ناراحت میشم.من دوست دارم اینطوری باشم.شاید باورنکنین حتی یه دونه هم لاک یا رژیا بقیه لوازم آرایش هم ندارم.البته ازدواج کنم باید استفاده کنم ولی خداشاهده تا الان استفاده نکردم.
چون من سیدم دوست ندارم پیش خانم فاطمه زهرا روسیاه باشم.
۰۷ آذر ۹۴ ، ۱۳:۴۵ نجیبه عروس خوشبخت 94
ووووووووووی سیده رقیه تا بحال دیدی بچه های اینجا به کسی بگن عقب مونده...
هر کس عقیده خودش را داره ,مثلا من عقیدم اینه دختر در عین مومنی باید شیک پوش باشه و به چهرش هم برسه نمیگم ارایش غلیظ در حد ضد افتاب رنگی و مداد ابرو خب چهرم اینطوری با طراوت میشه و از همه مهمتر خوشرویی
منم پیش خواستگار با چادر میام چون چادریم منو باید این شکلی ببینه حالا جلسات بعدی اشکال نداره با سارافن یا... غیر بیام

۰۷ آذر ۹۴ ، ۱۴:۱۶ سیده رقیه
نجیب منم شیک پوشم.لباسای ساده ودرعین حال شیک میپوشم.
۰۷ آذر ۹۴ ، ۱۴:۴۷ نجیبه عروس خوشبخت 94
افرین سیده رقیه گل 
خیلی دوس دارم خاطرات سیده زهرا با اون لهجه شیرازیش بشنوم, و همینطور سیده رقیه, محبوب  وبهاره شمال,,فریده , فاطمه 64, فیروزه , گل رز و بقیه بچه ها... اگه خاطره دارید بگید هم شیرینه وهم تجربه میشه
۰۷ آذر ۹۴ ، ۱۴:۵۶ پرنسس زیبا
وای بچه ها چ باحال بود خاطراتتون شاد شدم :)
منظورم از از لباس بلند،یه سارافونه بلنده با شلوار.اهل ساپورت پوشیدن نیستم.
عزیزم طبیعیه که آبجیهای اینجا نظرای متفاوت با هم داشته باشن ولی همه به نظرای هم احترام میذاریم و توهینی در کار نیست.
من نیتم از تعریف کردن جلسه خواستگاری خندوندن دوستان بود.
آبجی رقیه حالا که جواب سوالاتو دادم چی میشه یه جکی چیزی بگی بخندیم
۰۷ آذر ۹۴ ، ۱۵:۰۳ پرنسس زیبا
من تا بحال خاستگاری که بیاد خونمون نداشتم...سیده رقیه ببین امثال منم هستنا :) اما خب هنوز اعتماد بنفس خودمو حفظ کردم :)) و منتظرم مرد رویاهام همونی که میخام بیاد :)
همه ی خاستگارای من اول از خودم خاستگاری کردن و تو همون مرحله هم رد شدن...
چندتاشون ک بدجور سیریش بودن ...
ولی خوب همسر الهیم نبودن که...
واسه همین اگه یه مورد سنتی پیش بیاد من اصن نمیدونم چیکار باید کنم...
وای بچه ها واقعا لبخند تاثیر خیلی خوبی داره من ک اصولا دارم لبخند میزنم:)) یه وقتایی خودم از اینکه همیشه لبخند میزنم لجم میگیره نمیدونم چرا...
۰۷ آذر ۹۴ ، ۱۵:۲۰ پرنسس زیبا
نجیبه جونم من با این که هر روز یه وقتی و بزاریم واسه شاد بودن موافقم...بچه ها اینهمه غصه میخوریم مریض میشیم...
من با خدا عهد بستم که تا جایی که میتونم از لحظه هام لذت ببرم ...الانم یکم نگرانم ایشالا این ناراحتی برطرف بشه و خیالم راحت بشه همه ی سعیمو میکنم...
۰۷ آذر ۹۴ ، ۱۵:۳۳ سیده رقیه
مورد داشتیم دختره رفته شیرینی فروشی گفته یه جعبه شیرینی میخوام یاروگفته چندکیلویی؟دختره گفته45کیلو ام ولی رژیم گرفتم لاغرشم.میگن شیرینی فروشی رفته تویخچال نشسته میگه من شیرینی ناپلئونیم.
ببخشیداینم از تو کتاب هایی که توموبایله پیدا کردم.شرمنده اگه بی مزه بود یا توهین به دخترا بود.حالا الکی شماها بخندین.
۰۷ آذر ۹۴ ، ۱۵:۳۵ سیده رقیه
پرنسس مگه من گفتم من کلی خواستگار دارم
۰۷ آذر ۹۴ ، ۱۵:۳۷ سیده رقیه
لطفا حرفای منو بد برداشت نکنین.
کسی تا حالا ختم حمد رو انجام داده؟
سیده رقیه جون خدا خیرت بده،من که واقعا خندیدم
۰۷ آذر ۹۴ ، ۱۵:۵۴ حجاب در برابر خاستگار
سلام
ممنون از عروس خانومایی که خاطرههاشونو تعریف کردن.
صحبتهای سیده رقیه با ص معصومه باعث شد برم درمورد احکام حجاب در برابر خاستگار سرچ کنم.نوشته بود اگه مطمئن باشید که نیت ازدواجه هیچ مشکلی نداره برای چند لحظه حتی حجابتونو بردارید و خیلی چیزای دیگه که اگه وقت کردید بخونید خیلی خوبه.
به این نتیجه رسیدم که نه حجاب ص معصومه در برابر خاستگارش مشکل داشته و نه حرفای سیده رقیه و حجابیکه پیش خاستگار داره مشکل داره.
رقیه با مزه بود.بازم جک بگو.


بعضی ها چقدر انرژی منفی هستند هرقدر بقیه دلداریشون میدن باز غر میزنن. بسه دیگه . همه مشکل دارن .مثل نجیبه سعی کنید شاد باشید و محیط رو منفی نکنید
بسم رب شهدا
اسلام علیک یا علی ابن موسی الرضا
با توکل بر خدا و امید به ضامن آهو

امروز روز توسل به شهید ابراهیم هادی هست.شهید جاوید الاثر.
امروز (7آذر) زیارت عاشورا میخوانیم و صواب اون رو هدیه میکنیم به روح مطهر برادر بزگوارمون شهید ابراهیم هادی. از ایشون میخوایم که به حق امام رضا برامون دعا کنن.برای خوشبختی و عاقبت بخیری همه جون ها به خصوص دوست خوبمون فریده عزیز.
ان شالله خودش و خانوادش خوشبخت، عاقبت بخیر و سلامت باشه.

دوستان دعای فرج فراموش نشه
 سال اول جنگ بود. به مرخصی آمده بودیم. با موتور از سمت میدان سرآسیاب به سمت میدان خراسان در حرکت بودیم. ابراهیم (شهید ابراهیم هادی)عقب موتور نشسته بود.

از خیابانی رد شدیم. ابراهیم یک دفعه گفت: امیر وایسا! من هم سریع آمدم کنار خیابان. با تعجب گفتم. چی شده؟! گفت: هیچی، اگر وقت داری بریم دیدن یه بنده خدا!‌ من هم گفتم: باشه، کار خاصی ندارم.
با ابراهیم داخل یک خانه رفتیم. چند بار یاالله گفت. وارد اتاق شدیم. چند نفری نشسته بودند. پیرمردی با عبای مشکی و کلاهی کوچک بر سر بالای مجلس بود. به همراه ابراهیم سلام کردیم و در گوشه اتاق نشستیم. صحبت حاج آقا با یکی از جوان‌ها تمام شد. ایشان رو کرد به ما و با چهره‌ای خندان گفت: آقا ابراهیم راه گم کردی، چه عجب این طرف ‌ها!

ابراهیم سر به زیر نشسته بود. با ادب گفت: شرمنده حاج آقا، وقت نمی‌کنیم خدمت برسیم. همین طور که صحبت می‌کردند فهمیدم ایشان، ابراهیم را خوب می‌شناسد حاج آقا کمی با دیگران صحبت کرد.

وقتی اتاق خالی شد رو کرد به ابراهیم و با لحنی متواضعانه گفت: آقا ابراهیم ما رو یه کم نصیحت کن! ابراهیم از خجالت سرخ شده بود. سرش را بلند کرد و گفت: حاج آقا تو رو خدا ما رو شرمنده نکنید. خواهش می‌کنم این طوری حرف نزنید بعد گفت: ما آمده بودیم شما را زیارت کنیم. انشاء‌الله در جلسه هفتگی خدمت می‌رسیم. بعد بلند شدیم، خداحافظی کردیم و به بیرون رفتیم.

بین راه گفتم: ابراهیم جون، تو هم به این بابا یه کم نصیحت می‌کردی. دیگه سرخ و زرد شدن نداره!‌ با عصبانیت پرید توی حرفم و گفت: چی می‌گی امیر جون، تو اصلاً این آقا رو شناختی!؟ گفتم: نه، راستی کی بود!؟

جواب داد: این آقا یکی از اولیای خداست. اما خیلی‌ها نمی‌دانند. ایشون حاج میرزا اسماعیل دولابی بودند. سال ها گذشت تا مردم حاج آقای دولابی را شناختند. تازه با خواندن کتاب طوبی محبت فهمیدم که جمله ایشان به ابراهیم چه حرف بزرگی بوده.

در ارتفاعات انار بودیم. هوا کاملا روشن شده بود. امدادگر زخم گردن ابراهیم را بست. مشغول تقسیم نیروها و جواب دادن به بیسیم بودم. یکدفعه یکی از بچه ها دوید و باعجله آمد پیش من و گفت: حاجی، حاجی یه سری عراقی دستاشونو بالا گرفتن و دارن به این طرف میان!

با تعجب گفتم: کجا هستن؟! باهم به یکی از سنگرهای مشرف به تپه رفتیم. حدود بیست نفر از طرف تپه مقابل، پارچه سفید به دست گرفته و به سمت ما می آمدند. فوری گفتم: بچه ها مسلح بایستید، شاید این حقه باشه!

لحظاتی بعد هجده عراقی که یکی از آنها افسر فرمانده بود خودشان را تسلیم کردند. من هم ازاینکه در این محور از عراقی ها اسیر گرفتیم خوشحال بودم. با خود فکر کردم حتما حمله خوب بچه ها و اجرای آتش باعث ترس عراقی ها و اسارت آنها شده. درجه دار عراقی را آوردم داخل سنگر. یکی از بچه را که عربی بلد بود را آوردم.

مثل بازجوها پرسیدم: اسمت چیه، درجه و مسئولیت خودت را هم بگو! خودش را معرفی کرد وگفت: درجه ام سرگرد و فرمانده نیروهایی هستم که روی تپه و اطراف آن مستقر بودند. ما از لشگر احتیاط بصره هستیم که به ایم منطقه اعزام شدیم.

پرسیدم چقدر نیرو روی تپه هستند. گفت: الآن هیچی!!

چشمانم گرد شد. گفتم: هیچی؟!

جواب داد: ما آمدیم و خودمان را اسیر کردیم. بقیه نیروها را هم فرستادم عقب، الن تپه خالیه!

با تعجب نگاهش کردم و گفتم: چرا؟!

گفت: چون نمیخواستند تسلیم شوند. تعجب من بیشتر شد و گفتم: یعنی چی؟!

فرمانده عراقی به جای اینکه جواب من را بدهد پرسید: این الموذن؟!

این جمله احتیاج به ترجمه نداشت. با تعجب گفتم : موذن؟!

اشک در چشمانش حلقه زد. با گلویی بغض گرفته شروع به صحبت کرد و مترجم سریع ترجمه میکرد:

به ما گفته بودن شما مجوس و آتش پرستید. به ما گفته بودند برای اسلام به ایران حمله میکنیم و با ایرانی ها می جنگیم. باور کنید همه ما شیعه هستیم. ما وقتی می دیدیم فرماندهان عراقی مشروب میخورند و اهل نماز نیستند خیلی در جنگیدن با شما تردید کردیم. صبح امروز وقتی صدای اذان رزمنده شمارا شنیدم که باصدای رسا و بلند اذان میگفت، تمام بدنم لرزید. وقتی نام امیرالمومنین (ع) را آورد با خودم گفتم: تو با برادران خودت میجنگی. نکند مثل ماجرای کربلا...

دیگر گریه امان صحبت کردن به او نمی داد. دقایقی یعد ادامه داد:

برای همین تصمیم گرفتم تسلیم شوم و بار گناهم را سنگین تر نکنم. لذا دستور دادم کسی شلیک نکند. هوا هم که روشن شد نیروهایم را جمع کردم و گفتم: من میخواهم تسلیم ایرانی ها شوم. هرکس میخواهد، با من بیاید. این افرادی هم که با من آمده ند دوستان و هم عقیده من هستند. البته آن سربازی را که به سمت موذن شلیک کرد را هم آوردم. اگر دستور بدهید اورا میکشم. حالا خواهش میکنم بگو موذن زنده است یا نه؟!

هیچ حرفی نمی توانستم بزنم، بعد از مدتی سکوت گفتم: آره زنده است. باهم از سنگر خارج شدیم. رفتیم پیش ابراهیم که داخل یکی از سنگرها خوابیده بود. تمام هجده اسیر عراقی آمدند و دست ابراهیم را بوسیدند و رفتند. نفر آخر به پای ابراهیم  افتاده بود و گریه میکرد. میگفت: من را ببخش، من شلیک کردم. بغض گلوی من را هم گرفته بود. حال عجیبی داشتم. دیگر حواسم به عملیات و نیروها نبود. میخواستم اسرای عراقی را به عقب بفرستم. فرمانده عراقی من را صدا زدو گفت: آن طرف را نگاه کن، یک گردان کماندویی و چند تانک قصد پیشروی از آنجا را دارند. بعد ادامه داد سریعتر بروید و تپه را بگیرید. من هم سریع چند نفر از بچه های اندرز گو رو فرستادم سمت تپه. با آزاد شدن آن ارتفاع، پاکسازی منطقه انار کامل شد. گردان کماندویی هم حمله کرد. اما چون ما آمادگی لازم را داشتیم بیشتر نیروهای آن از بین رفت و حمله آنها ناموفق بود. روزهای بعد با انجام عملیات محمد رسول الله در مریوان فشار ارتش عراق بر گیلانغرب کم شد.


تو یه وبلاگ دیگه خوندم که تمام اون 18 نفر عراقی شیعه به جنگ با صدام رفتن و هر 18 نفرشون شهید شدن. 
دم مسیحایی که میگن همینه. ای شهید دست ما رو هم بگیر
۰۷ آذر ۹۴ ، ۱۷:۰۵ سیده رقیه
درسته ولی خب قرار هم نیست کلا حجاب رو برداریم.
خب اگه به من بگه که میخواد منو ببینه من خودم پامیشم چادرمو برمیدارم منو با مانتو ببینه.
۰۷ آذر ۹۴ ، ۱۷:۰۷ سیده رقیه
بچه ها واقعا شما مثل این کسی که اسمش دوست هستش راضی نیستین من اینجا باشم؟
باشه خانم دوست من منفیم شما یه چیزایی بگو که فضا رو مثبت کن.من بلدنیستم.
دوستان خاطره اولی که گفتم از سایت شهید آوینی بود. این سایت معتبره و به زبان عربی و انگلیسی هم هست.
(راستش خودم تردید کردم آخه آقای دولابی کم کسی نبود اما وقتی دیدم سایت آوینی نوشته مطمئن شدم که درسته).
سیده زهرای گلم مرسی از عزیزانی که به ما معرفی کردی.
 حداقل اگه بلد نیستم حرف نمیزنم و روحیه بقیه رو ضعیف نمیکنم .
۰۷ آذر ۹۴ ، ۱۷:۵۹ سیده رقیه
شما ازکجا میدونی من روحیه بقیه رو ضعیف میکنم؟
لطفا اول شما اسمت رو بگو.
من به حرف شما از اینجا نمیرم.مگر این که صاحب وبلاگ سمیه وبقیه بگین که من برم اون وقت میرم.
نمیدونم چرا هر ازگاهی آدمایی پیدامیشن که اعصاب منو خورد میکنن.
۰۷ آذر ۹۴ ، ۱۸:۰۰ سیده رقیه
دوست دارم بقیه هم نظر بدن.
مثلا اینجا داره به من توهین میشه کسی نظری نداره؟
۰۷ آذر ۹۴ ، ۱۸:۰۴ نجیبه عروس خوشبخت 94
چی شده رقیه ,من اصلا دوس ندارم تو بری,
دوستمون منظور بدی نداشت می خواست فضا شاد باشه
البته تو هم جک باحالی گفتی 
ولش کنید بیایید جک بگید فضا عوض شه
ما مهمون داریم هر از گاهی میام
۰۷ آذر ۹۴ ، ۱۸:۰۵ بهاره شمال
سیده رقیه ما از بودن شما تو این وبلاگ خوشحالیم. کسی که خودشون رو دوست معرفی کردن حتما از دوستداران این وبلاگ هستن دوست عزیز ما اینجا می خوایم یه فضای گرم و دوستانه باشه برای همه اگه سیده رقیه درد و دلی کرد چون ما رو مثل خودش دیده سعی کنیم با هم مهربونتر باشیم 
۰۷ آذر ۹۴ ، ۱۸:۱۰ بهاره شمال
اگه ما با هم مهربون نباشیم و همدیگه رو درک نکنیم چه انتظاری میشه از بقیه داشت 
۰۷ آذر ۹۴ ، ۱۸:۱۶ بهاره شمال
به یاد شهدا باشیم قدر شهدا رو بدونیم ممنون عسل جون بابت یادآوری که کردی امشب شب شهید بزرگوار ابراهیم هادی روحشون شاد برای فریده جون دعا میکنیم انشالله خوشبخت شی عزیزم
۰۷ آذر ۹۴ ، ۱۸:۱۸ سیده زهرا
سلام گلا خوبید؟ چه خبره اینجو؟ووووووووووووووی چقد حرف زدید؟ دختر عمو سلام ،دوستت دارم شدید...عسل شیرین زبون سلام خواهش میکنم شما لطف داری..شهدای دیگه هم هست بخاطر اینکه فجیع شهید شدن و میدونم شما همه تحقیق میکنید ودرآخر دلتون میگیره نگفتم...
دوست خوبم ما سیده رقیه دوست داریم والو من اگه یه روز کامنتش نبینم دلوم میگیره...
ووووووووووووووی چه خاطره ای آبجی معصومه گفته...خخخخخخخخخخخخخخخ
دختر عمو جکت باحال بود..خخخخخخخخخخخخ
من دوستانه حرف زدم .شما حق نداری توهین آمیز حرف بزنی و بی احترامی کنی. چرا اینقدر تهاجمی برخورد میکنی ؟؟؟؟؟؟؟؟
۰۷ آذر ۹۴ ، ۱۸:۳۳ فاطمه۶۴عروس خوشبخت
سلااااام سلاااااام....
چه خاطره بامزه ایی تعریف کردین...جالب بودن....
سلام . اینجا کسی هست که سنش بیشتر از 35 باشه ؟
سیده زهرا همون شهید رو میگی که آخر با صابون خفش کردن؟

۰۷ آذر ۹۴ ، ۱۹:۲۶ سیده زهرا
نه عسل شیرین زبون ازاون بدترحتی گفتنش برام سخت...اگه از کوموله ها اطلاع داشته باشی توسط اونها شهید شده...آبجی اون شهید موقع شکنجه فقط و فقط سوره عصر میخونه....دلم میخاد بهش توسل کنیم ولی دلتون میگیره... اگه قول بدید رفتید خوندید تو روحیتون اثر نذاره اسمش میگم
رسول خدا(ص) فرمود: «إنَّ مِنَ الذُّنوبِ ذُنوبَاً لا یُکَفِّرُهَا صلاةٌ و لا صومٌ . قیل: یا رسول الله! فَمَا یُکَفِّرُهَا؟ قال: اَلْهُمُومُ فِی طَلَبِ الْمَعِیشَة؛( الدعوات، قطب راوندی‌، ص56؛ مستدرک الوسائل، محقق نوری طبرسی‌، نشر آل البیت، 1408، چاپ اول، ج13،ص 13.) برخی گناهان هستند که هیچ نماز و روزه‌ای آنها را نمی پوشاند. عرض شد:‌ای رسول خدا ! پس چه چیز آنها را می‌پوشاند (و از بین می‌برد؟) حضرت فرمود: اندوه برای کسب درآمد و گذران زندگى.»
۰۷ آذر ۹۴ ، ۱۹:۳۱ سیده زهرا
نه اصلا آبجی بی خیال نمیخام انرژی مثبت شما رو با گفتن ای حرفا بگیرم ...بیا یه روز از روزها رو به شهید توسل کنیم ولی بدون نام..باشه
سید جان بگو. اما قول نمیدم.شاید باعث بشه توسلمون عمیقتر بشه.
من که راجه به شهدا میخونم همش میگم حیف که رفتن.
مثل همین شهید هادی که آقای دولابی از ایشون نصیحت میخواسته. 

بچه ها یه خاطره بگم.
چند وقت پیش یه خانم خودمش منو دید.زنگ زد گفت با پسرم میایم. بعد 15 دقیقه قبل از زمانی که باید میامدن زنگ زد و گفت نمیایم.

بعد امروز یکی دیگه قرار بود بیاد دیگه زنگم نزد که نمیایم.کلا" نیومد.فکر کنم به همین منوال پیش بره چند روز دیگه یکی زنگ میزنه خونه ما فحش میده و قطع میکنه.
یه وقت دیدی ریختن سرم کتکم هم زدم. خخخخخخخخ
خلاصه پیش بینی های من بود.
این خط این نشون اگه همین روزا نیومدم بگم که منو گرفتن کتک زدن.خخخخخخخ
شانسو میبینی.
جواب منو نمیدید ؟
۰۷ آذر ۹۴ ، ۱۹:۴۴ سیده زهرا
عسل جون چرا کلمات منفی و انرژی منفی به خودت میدی؟اصلا ایطو نیست دلشونم بخاد عسل شیرین زبون من بشه عروسشون....من اگه خونمون اقد دور نبود میدونستم چیکار کنم ولی چه کنم که دوریم...خخخخخخخخخخ
۰۷ آذر ۹۴ ، ۱۹:۴۶ سیده زهرا
سلام ..عزیز خبرندارم اگه میشناختم میگفتم...نجیبه جون دوستی داره بالای 35 سال
وای یعنی من سنم از همه بیشتره . ناامید شدم
سیده زهرا 
منم عامل ناراحتی رو دستمایه خنده کردم.ناراحت نیستم که.

حدیث جون من دو تا دختر عمه هام دکترا هستن و بالای 35 سال.البته اینجا نیستن خونشونن.خخخخخخ
سیده بانو بگو. دیگه مصیبت شهید که از امام حسین بیشتر نسیت واسه ما.

سلاااام به همه دوستای عزیزم

امشب شب منه . ممنون که برام دعا میکنیدو با دلهای پاکتون برام زیارت عاشورا میخونید، زیارت عاشورا محاله دست خالی برگردونه .

از عسل بانو هم ممنونم . امیدوارم همتون به حرمت زیارت عاشورا خوسبخت بشید .

۰۷ آذر ۹۴ ، ۱۹:۵۴ سیده زهرا
برای چی ناامید بشی....قرار نیست اینجا کسی ناامید باشه عزیز....باور کن قبل از محرم 3تادختر که میشناسم و عروسیشون رفتم هرکدوم 38 و39 بودن ازدواج کردن...اگه ناامید باشی که اصلا هیچ وقت ازدواج نمیکنی...گفته باشم هر 2نفرشونم همسراشون مجرد بودن و هیچ وقت ازدواج نکرده بودن..اون یکی هم مطلقه بود ولی خوب دختره سواد زیاد نداشت...
سلام به روی ماه فرشته های زمینی خودم :)))))))))))

۰۷ آذر ۹۴ ، ۱۹:۵۸ سیده زهرا
عسل شیرین زبونم فردا به ایمیلت میفرستم..
البته که امشب شب فریده جونه . الهی که خوشبخت بشی.
عسل بانو جونم ممنون بابت زحمتی که کشیدی .الهی عاقبت بخیر و خوشبخت بشی.
فریده ومحبوب جونم کاری نکردم.
فریده جون شما برای ما زیاد زحمت کشیدی.ان شا الله که حاجت دلتو از دست شهید هادی بگیری.
ان شا الله که با دم مسیحایش زندگیتو و عاقبتت رو خیر کنه.

امیدوارم عسل جون . کلا عاشق این شهید شدم . ازین به بعد بهش خیلی متوسل میشم . ممنون که اسباب آشنایی شدی .

ممنون محبوب جونم . درطول روز خیلی به یادت هستما .

دوستان منم سنم کم نیست اما ببینید امید دارم . منم بعضی وقتها ناراحت میشم که چرا هنوز به همسر الهی م نرسیدم اما به جز امید و توکل کاری نمیشه کرد . منم خیلی حرف از اطرافیان شنیدم .خیلی ها دلمو شکستند . اما من خدا رو دارم . فقط میدونم با نا امیدی و ناراحتی هیچ کاری درست نمیشه. امیدوارم با دعاهایی که در حق هم میکنیم  همه مون عاقبت بخیر و خوشبخت بشیم .
 من دیشب خواب دیدم اکثر فامیل دارن میرن کربلا اما من فقط بدرقه شون کردم و باهاشون نرفتم . به نظرتون تعبیرش چیه؟
پاسخ:
سلام خیره ان شالله احتمالا همسرت نمیتونسته بیاد تو هم تمکین کردی:)
راستی من آیه ربنا هب لنا ... رو برای 40 نفر خوندم . 80 نفر دیگه توی لیست هستند فردا و پس فردا میخونم . وای چقدر حرف زدم :))))))))))

سلام عزیزای دلم 
خوبید؟  عروس خانومای خوشگل 
منم هر شب زیارت عاشورا رو میخونم فریده جونم ان شاء الله خوشبخت و عاقبت بخیر بشی ان شاء الله بهترینها نصیبت بشه عزیزم 
ممنون از اینهمه انرژی مثبت و امیدی که میدید 
من پیام های همتون رو میخونم و کلی انرژی میگیرم ولی اگه کم پیام میذارم واسه اینه که من دیر به جمع دوستی با شما رسیدم میگم شاید با هم راحتتر باشید 
ولی دعاگوی همتون هستم 

سلام به روی ماه سمیه جونم. آخ که چقدر خوبی گلم . عاشق خودت و روحیه خوب و قلم عالیت هستم .:))))))))))))) خدایا شکرت که بخت نیکو نصیب سمیه جونم میکنی :)))
۰۷ آذر ۹۴ ، ۲۱:۳۰ سیده زهرا
ووووووووووووووی مهدیه جون ایی چه حرفیه می زنی گلوم(گلم) ما دوستت داریم والو...مهدیه جون بچه کجوی؟
مهدیه جون این چه حرفیه عزیزم. من و مطمئنا همه دوستان خوشحال میشیم که حضور داشته باشی و باهامون حرف بزنی . اصلا اگه پیام ندی تنبیه میشی :))))))
سیده زهرا جون خوبی ؟
۰۷ آذر ۹۴ ، ۲۱:۳۸ سیده زهرا
خوبی از خودت محبوب قلبها.....به لطف خدا راستی به داداشی گفتم دعا کردی خندید گفت کیلو کیلو دعا کردم هم حرم 2 تا آقا وهم بین الحرمین....إن شاءالله همه بخصوص دختر عمو سیده رقیه و شما محبوب قلبها عروس بشی..الهی آمین
وای ممنون عزیزم :)) الهی که هم خودت و هم داداش گلت بخت نیکو و عالی نصیبتون بشه . الهی که دست پر و سلامت برگرده .
مهدیه جون شما گل جمعی .این چه حرفیه.
بیا وسط گود.
۰۷ آذر ۹۴ ، ۲۱:۴۶ سیده زهرا
ممنون عزیزم...إن شاءالله خانواده شما هم زیر سایه الله سالم وتندرست و موفق باشند...
مهدیه جون بدو بیا که طرفدار زیاد داری :)))))))
داداشت سید که هست حرم دو تا آقا هم که رفته .مطمئنا دعاهاش اجابت میشه . دوستان همه آماده باشید که به زودی عروس میشید .به امید خدا
بچه ها یه خاطره خنده را.
چند ماه پیش 3 تا شهید گمنام آوردن شهرمون.یه روز مراسم بود و فرداش خاک سپاری.اون شب منو مامانم اتفاقی رفتیم مسجد که گفتن شهید آوردن دم در.هر کس میخواد زیارت کنه بره.
رفتیم دیدیم یه وانته که پشتش سه تا تابوت هست.من نگاه کردم دیدم که کناره های وانت خالیه رفتم اونجا دست میکشیدم رو تابوت و دعا میکردم.گریم گرفته بود.بعد سر بر داشتم دیدم که تابوت ها سه تا نیست یکیه. یونولیت هست از این بزرگا که تو ساختمان سازی استفاده میشه.از اون یونولیت ها کف وانت خوابوندن بعد که سطح وانت اومده بالا روش پارچه سبز کشیدن و یه تابوت گذاشتن روش.
من فهمیدم از اون موقع متوسل شده بودم به یونولیت.روی یونولیت دست میکشیدم و دعا میکردم. وقتی متوجه شدم خندم گرفته بود. سرم روگذاشتم رو لبه ماشین و میخندیدم.از شدت خنده شونه هام تکون میخورد.مردم فکر میکردن من دارم گریه میکنم.
خلاصه خیلی بامزه شده بود.

یونولیته نامرد دعام نکرد. خخخخخ
سلام مهدیه جونم . ممنون از لطفت . این جمله آخرت از اون حرفا بودا . اگر کسی قرار باشه این حرفو بزنه اون منم . امروز دقیقا شد 2 ماه که شماهارو پیدا کردم .
از لطف همتون خیلی خیلی ممنونم عزیزای دلم 
سیده زهرا جونم من تهران زندگی میکنم ولی اصالتا آذری هستم 
۰۷ آذر ۹۴ ، ۲۲:۰۸ نجیبه عروس خوشبخت 94
اوه اوه چه خبر بوده اینجا خوشحالم جمعمون جمع شد
حدیث جون دوستان من 38,45,40,39,...هستن البته چندتاشون اشنایان هستن
شاید باورت نشه روحیه ای که اینا دارن بچه های اینجا ندارن انقد شاد و سرحال هستن که نگو
من اینا را می بینم امیدوار میشم
اصن ندیدم پکر باشن یا اه و ناله کنن باور کن یکیشون 38 سال داره از بس شاده اگه ببینیش میگی فک میکنی 30سالشه 
بچه ها من از قسمت خاطرات خیلی خوشم اومده اگه دارید بگید ,اگه خنده دار هم نبود اشکال نداره شاید یه چیزی تجربه کنیم
۰۷ آذر ۹۴ ، ۲۲:۲۱ نجیبه عروس خوشبخت 94
بچه ها یه چیز میگم ازم دلخور نشید شایدم من اشتباه می کنم
به نظرم اونایی که میان ناراحتتون می کنن و ازدواج نکردنتون را به رختون می کشن اول از همه مقصر خودتونید میدونید چرا چون اعتماد بنفستون پایینه و اطرافیان اینو بخوبی می فهمن و با همین ترفند نقره داغ می کنن 
باور کنید تا بحال کسی به من نگفته چرا تا الان ازدواج نکردی البته گوش شیطون کر باشه
بنظرم رفتار خودمون باعث میشه دیگران ناراحتمون کنن
نظرتون؟
 بترکه               بترکه          بترکه                   بترکه        
دارم اسفند دود میکنم برا دوستان همه تون عشقین :)))))))))))))))))9
۰۷ آذر ۹۴ ، ۲۲:۲۳ نجیبه عروس خوشبخت 94
من نمیگم اعتماد بنفسم بیسته ولی خودم را هیچ وقت کوچیک نمی کنم اگه برای خودتون ارزش قایل باشید دیگران هم به شما احترام میذارن
نجیبه جون برای من که اینطور نیست. من خودم آدم شاد و پرانرژی هستم اتفاقا بعضی ها بخاطر اینکه این روحیه من و بعضی موفقیتهام رو میبینن برای اینکه ناراحتم کنم تنها حربه شون اینه که ازدواج نکردم. اما من هیچ وقت اهمیت نمیدم و حداقل جلوی اونا ناراحت نمیشم .
بعضی ها کلا اخلاقشون همینطوره .دل هرکسی رو یه جور میشکونن. ازدواج .کار. بچه . خونه .... نباید بهشون اهمیت داد
۰۷ آذر ۹۴ ، ۲۲:۳۲ نجیبه عروس خوشبخت 94
محبوب جون بحث ادم حسود و بدخواه جداست من خودم از این جور ادما زیاد دیدم 
ولی یه وقت می بینی نزدیک ترین کست مثل پدر ,مادر, یا فامیل از این حرفا میزنن
امتحان گواهینامه داشتم افسر گفت کجا دور زدن ممنوعه ؟ گفتم تو عالم رفاقت .زد پس کله م گفت برو پایین فک کردی اینجا تلگرامه :)))))))))))))9
آره منم موافقم اگه آدم خودش شاد و سرحال باشه و روحیه ش خوب باشه... بقیه هم دیگه چیزی نمیگن 
تازه ممکنه به خاطره این روحیه تحسین هم بکنن 
نجیبه جون حرفت درسته عزیزم. امامن هرچی حرف شنیدم از آدم بدخواه بوده .
۰۷ آذر ۹۴ ، ۲۲:۴۳ نجیبه عروس خوشبخت 94
میدونید چرا همیشه  خوشگلا سرشون شلوغه
.
.
.
.
.
.
.
.خب الن سرم خیلی شلوغه بعدا میگم 
خخخخخ اینطوری باشید
 .
خخخخخخخ
جکا عالی بود مرسی
یه سوال :)))))))))))))9
این 9 آخر چیه؟
محبوب جونم  نباید به حرفهای آدمهای حسود اهمیت بدی چون آدم حسود همیشه دنبال نیش زدنه... 
تو خوبی.. همیشه دور آدمهای خوب حسود بوده 
توکلت و نگاهت به خدا باشه همیشه هم صدقه بده 
۰۷ آذر ۹۴ ، ۲۲:۴۸ سیده زهرا
وووووووووووووووی چرا نمیرید بخوابید سرم رفت خوابم میاد...هی پچ پچ میکنید....(مثلا ما آبجیها کنار هم هستیم)
جکاتون خیلی با حاله بازم بذارید 
چشم مهدیه جونم . آخ ببخشید عسل گلم من زیاد خندیدم اشتباهی آخرش 9 شد .:))))))))))) سیده زهرا لا لا .بخواب برات لالایی میخونم
۰۷ آذر ۹۴ ، ۲۲:۵۱ سیده زهرا
عسلی جون آبجی نجیبه شیفت نگرفته بجای) شده9
۰۷ آذر ۹۴ ، ۲۲:۵۲ سیده زهرا
اشتباه شد محبوب قلبها نه نجیبه جون
چشمت بی بلا محبوب عزیزم 
سیده زهرا جونم برو بخواب گلم شبت بخیر 
۰۷ آذر ۹۴ ، ۲۲:۵۴ نجیبه عروس خوشبخت 94
اجاق گاز سخنگو 
کدبانو گرامی غذا حاضر است
زن در حال چت کردن.
اجاق گاز, بانو غذا امادست

زن همچنان در حال چت کردن
اجاق گاز, هوووووی قرتی خانم غذات سوخت.
کدام گزینه برای انتخاب همسر مهم است؟






10- پول
بقیه گزینه ها چرت بود خودم حذف کردم :))))))))))))))
:)))))))) 
۰۷ آذر ۹۴ ، ۲۲:۵۶ سیده زهرا
مهدیه جون مگه شما میذارید ..والو....آسایش برای آدم نمیذارن...خخخخخخخخخخخخ
شوخی میکتما تا بخندید..خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
۰۷ آذر ۹۴ ، ۲۲:۵۹ نجیبه عروس خوشبخت 94
دختر 12 ساله اومده تو سایت دکتر زیبایی کامنت گذاشته 
چطوری میشه بدون جراحی لبامو برجسته کنم
مامانش کامنت گذاشته چند بار که با دمپایی ابری بزنم تو دهنت برجسته میشه
میدونم سیده زهرا عزززززززیزم 
این عروس خانوما اینقدر ماشاالله انرژی دارن انگار سر شب تازه:)))) 

بچه : مامان چرا بابا کچله ؟ مادر: چون خیلی فکر میکنه .
بچه: پس چرا موهای تو اینقدر بلنده؟:))))))))))))))))))))
۰۷ آذر ۹۴ ، ۲۳:۰۱ نجیبه عروس خوشبخت 94
سیده زهرا الان چه وقت خوابه جک بلدی؟
من فقط یه بار قرعه کشی برنده شدم اونم چهارم دبستان برای اینکه درس جواب بدم :)))))))))))))))))))))))
به یه نفر میگن بیا خون بده .میگه والا خودمم کم دارم نمیدونم منو تا خونه میرسونه یا نه :))))))))))))))))))
۰۷ آذر ۹۴ ، ۲۳:۰۶ سیده زهرا
ووووووووووووی ولم کتید (مثلا پتو روسرم)چرا نمی خوابید؟یادمپای میاما...محبوب میام براتا
۰۷ آذر ۹۴ ، ۲۳:۰۷ نجیبه عروس خوشبخت 94
وووووووی من امشب خوابم نمیاد چکار کنم
نرید دیگه
یا خدا .سیده زهرا اومد .بچه ها فرار کنید :)))))
ﻧﻤﻮﻧﻪ ﯾﮏ ﺷﻮﻫﺮ ﺭﻣﺎﻧﺘﯿﮏ:
ﺯﻥ: ﻋﺰﻳﺰﻡ ﺷﺎﻡ ﺑﺮﻳﻢ ﺑﻴﺮﻭﻥ؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﻣﺮﺩ : ﺑﺎﺷﻪ ﻋﺰﻳﺰﻡ ﺳﻔﺮﻩ ﺭﺍ ﺑﻨﺪﺍﺯ ﺗﻮ ﺣﻴﺎﻁ !55655
ای وای ببخشید اون عددها اشتباه اومد 
۰۷ آذر ۹۴ ، ۲۳:۱۳ نجیبه عروس خوشبخت 94
دوست دارم چیست؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.حرفی که مدتهاست شما میخواید به من بگید 
خجالت نکشید بگید 
خخخخخخ
۰۷ آذر ۹۴ ، ۲۳:۱۳ سیده زهرا
خوب شد حالو راحت میخوابم..ازدست ایی دخترا...آسایش برا آدم نمیذارن...نصف شبی برای من جک تعریف میکنن....ایی نجیبه بینم براش دارم وایسا...
.
.
.
.
خخخخخخخخخخخخخخخخخ
:)))))))))))))))))))
به عشق در یک نگاه اعتقاد دارید؟



یه بار دیگه رد میشم با دقت نگاه کنید :))))))))))
:)))))))))))))) 
دنبال نیمه گمشده خود نباشید .

فکر کنم ما لنگه به لنگه هستیم :))))))))))))))))))))
بچه ها نظرتون چیه با بالش بیفتیم به جون این سیده زهرا یه کتک حسابی بهش بزنیم تا هی خواب خواب نکنه.
۰۷ آذر ۹۴ ، ۲۳:۱۹ سیده زهرا
((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((:
.
.
.
.
.
.
.
:))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))

۰۷ آذر ۹۴ ، ۲۳:۲۲ نجیبه عروس خوشبخت 94
وقتی دارید به ایندتون فکر می کنید
.
.
.
.
.
.
.

.یکم هم به فکر اون بدبختی که پشت در دستشویی  زمین را چنگ میزنه باشید
یکی از تفریحاتم که خیلی ام با هاش حال میکنم اینه که تو اتوبوس یهو از جام بلند میشم 
ملت که هجوم میارن به سمت صندلی خالی از جیبم گوشی مو درمیارم و دوباره میشینم 
دکتر هم رفتم گفته مررض داری ^_^
:)))))  
از دست شماها:)))))) 

عاغـا مگـه سریـال نباید بخشی از واقعـیـت یه جامـعـه باشه ؟؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
پـس چـرا این کیمـیـا انقدر خواستـگـار داره؟؟ :|


ﺩﺧﺘﺮﻩ 10ﺳﺎﻟﺸﻪ ﭘﺴﺖ ﺯﺩﻩ : ﻓﯿﻠﻤﺎﯼ ﮐﻼﺳﯿﮑﻮ ﺑﻪ ﺷﺮﻃﯽ ﺩﻭﺳﺖ
ﺩﺍﺭﻡ ﮐﻪ ﻣﺮﻟﯿﻦ ﻣﻮﻧﺮﻭ ﺗﻮﺵ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﻪ ..
.
.




.
ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﻣﻦ ﺗﺎ ﭘﺎﺭﺳﺎﻝ ﻓﮏ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ " ﮐﯿﻢ کارداشیان " ﯾﮑﯽ ﺍﺯ
ﻣﺤﺼﻮﻻﺕ ﻣﯿﻬﻨﻪ |||||:
(الکی  مثلا" من الان میدونم این دو نفری که نوشته کی هستن خخخخخخخخ)
۰۷ آذر ۹۴ ، ۲۳:۲۵ سیده زهرا
آخه عسلی رفته به من..خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
۰۷ آذر ۹۴ ، ۲۳:۲۶ نجیبه عروس خوشبخت 94
غضنفر دستشویی بوده یهو همجا تاریک میشه ه شروع میکنه به جیغ و داد کردن
زنش میگه نترس بابا برق رفته 
میگه خدا را شکر فکر کردم انقد زور زدم کور شدم

خیلی خوب بود :))))))))))))))))))
در دنیا مهربانی از آن کسانی است که یکدیگر را با هر فاصله ای دوست دارند.

اینم پیام عاشقانه :))
میگفتن علف باید به دهن بزی شیرین بیاد

یه عمری خودمونو کشتیم شیرین ترین علف دنیا باشیم،

غافل از اینکه






اصلا طرف بز نبود...

گاو بود،

مقوا میخورد اسکول!! :))))

(اینو یه روز برای شوهرم تعریف میکنم.تا ادب بشه.اینقدر منو تنها ول کرده نمیاد دست منو بگیره ببره خونه بختمون)
۰۷ آذر ۹۴ ، ۲۳:۳۱ نجیبه عروس خوشبخت 94
هفت نفر انلاین هستن بقیه اگه جک ندارن یه حداقل یه اوهوم کنید خخخخ
ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺍﺯ ﮐﺘﺎﻧﮋﺍﺕ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ استفاده کردم
ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺑﺎ ﯾﻪ ﭘﺴﺮ ﺑﭽﻪ 7 ﺳﺎﻟﻪ ﺩﻋﻮﺍﻡ ﺷﺪ دیدم فحش هایی داره میده ﮐﻪ ﻣﻦ تا حالا ﻧﺸﻨﯿﺪﻡ
ﺑﻌﺪ ﯾﻬﻮ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ خیلی کتانژانتی
فکر کرد فحشه ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩ ﺭﻓﺖ
ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﻣﻌﻠﻢ ﺭﯾﺎﺿﯽ پی بردم که ﻣﯽ ﮔﻔﺖ ﺍﺯ ﮐﺘﺎﻧﮋﺍﻧﺖ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﻭﺯﻣﺮﻩ
استفاده ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ
ﻣﺮﺳﯽ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺭﯾﺎﺿﯽ
من و نجیبه و عسل بانو و مهدیه رو عروسیتون حتما دعوت کنید .
۰۷ آذر ۹۴ ، ۲۳:۳۳ نجیبه عروس خوشبخت 94
عاقد میگه عروس خانم وکیلم
.
.
.
.
.
 
.
عروس میگه پ ن پ تو این اوضاع بی شوهری میرم گل بچینم
وای خدا عروستون کنه :))))
چقدر شماها انرژی دارید ماشاالله 
۰۷ آذر ۹۴ ، ۲۳:۳۶ نجیبه عروس خوشبخت 94
بچه ها دستتون درد نکنه چقد شاد شدم
الهی شکر 
سیده رقیه کجاست 
سیده زهرا جک چی شد
راز خود را به یک زن لال بگویید
خواهید دید به اذن پروردگار تا اذان صبح شفا پیدا میکند :))))))))))))))))
۰۷ آذر ۹۴ ، ۲۳:۳۷ سیده زهرا
خور...پف....حور...پف...خور...پف
منحنی قلب من تابع ابروی توست              خط مجانب بر آن کمند گیسوی توست







وقتی ریاضیدان عاشق میشه

شما سه هزار میلیارد تومن اختلاس کنی بری کانادا

باز لذتش به پای دزدین یه کتلت از پای گاز نمیرسه،،


(بچه ها بین خودمون بمونه .من امروز کودک درونم موز دیده بود دلش میخواست.از همون موزه که خریده بودیم برای خواستگار که نیومد. بعد به یاد دوران کودکی یه موز کش رفتم. رفتم و تو اتاق تنهایی خوردم. آشغالشم پشت آینس. منتظرم سیاه شه برم بندازم سطل آشغال. معلوم نشه کی و چه کسی خوردتش.)
دقت کردید هرچی اولش "پ" داره گرون شده
پسته 
پورشه
پرادو
پراید
من برم پشگل جمع کنم خدا رو چه دیدی شاید گرون شد مام میلیونر شدیم. :-)
نوش جونت عسل گلم :))

به قول نجیبه جون حضار حداقل تشویق کنید :)))))
۰۷ آذر ۹۴ ، ۲۳:۴۳ نجیبه عروس خوشبخت 94
اااااای سیده زهرا 
ان شا الله که کسی منو نمیشناسه.فقط زنداییم میدونی من کیم. وقتی اسامی رو نشونش دادم اسم مستعارم رو دید.خدا رو شکر کربلاس مگر نه آبروم رفته بود.
بچه ها شما هم جوک بگین خوب
بچه ها یکی پتو بیاره بندازه رو سیده زهرا سرما نخوره... 
عسل بانو خواهر یه چندتا چایی هم بریز بیار تازه مجلس گل انداخته 

۰۷ آذر ۹۴ ، ۲۳:۴۶ نجیبه عروس خوشبخت 94
ووووووی بچه ها کاشکی پیش هم بودیم چقد داره خوش میگذره

دیشب خیلى خوابم میومد، حوصلم نشد برم دستشویى

تا صبح خواب میدیدم توى صف دستشویى هستم.
.
.
.
.
.
خیلى خوشحالم از اینکه تو خواب نوبتم نشد

(بچه ها لطفا" جواب بدین.شما از این خوابا دیدین.نوبت بهتون رسیده یا نه؟
خدایی راست بگینا)
تا من جک جدید پیدا کنم جواب بدین.
۰۷ آذر ۹۴ ، ۲۳:۴۸ نجیبه عروس خوشبخت 94
عسل جون جکهای ما مثبته زشت نیست
من یه جکایی بلدم که غش می کنید از خنده ولی خب اینجا نمیشه بگی
۰۷ آذر ۹۴ ، ۲۳:۵۰ سیده زهرا
من دارم خواب میبینم ،مثلا......عسلی موز من نخور بذار سرجاش...إإإإإإإإإإ گفتم نخور....دمپایی آماده شلیک 1.2.3 پرتاب....مگه من نمیگم نخور..ها
نجیبه  نفهمیدم چی گفتی .جوکم بد بود؟
سکوت من از مشغول بودنم نیست




چرت و پرت هام ته کشیده :))))))))))))))
۰۷ آذر ۹۴ ، ۲۳:۵۴ نجیبه عروس خوشبخت 94
عسل جون گفتم جک ماها مثبته ازون جک زشتا نیست که خجالت بکشی
جکهات خیلی باحاله کلی میخندم
آها تازه فهمیدم.
خوب جواب ندادین.خواب دستشویی دیدن.
کودک درون من یاد خاطراتش افتاده.خخخخخخخ
شک ندارم اگه اسمم مراد بود
 زندگی الان بروفق منوچهر میگذشت :))))))))))))))))9

وقتی با خودم میگم:
کاش می شد به گذشته برگشت...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
سریع بعدش یاد ابروهام و سیبیلام میفتم!
میگم غلط کردم! 
خلوت کردن یه دختر با خودش


۰۷ آذر ۹۴ ، ۲۳:۵۸ نجیبه عروس خوشبخت 94
من یه بار خواب دیدم اتفاقا تو دستشویی هم نشستم ولی خدا بهم رحم کرد زود بیدار شدم و گرنه ابروم می رفت
باز آخرش 9 شد :))))))
من خواب دیدم اما شانس آوردم نوبتم نشده یا دستشویی کثیف بوده نرفتم وگرنه ...
جکاتون خیلی با حاله :))))))
بچه ها منم رفتم پیش سیده زهرا بخوابم.لامپ بالا سر ما رو روشن نکنین ها.یکم آروم بخندیم بیدار میشه.
بای
دخترای خوب برید بخوابید . سیده زهرا که کامل خوابش برد
۰۸ آذر ۹۴ ، ۰۰:۰۳ نجیبه عروس خوشبخت 94
بچه ها از فردا کارمون جک گفتن و شادی باشه 
شب بخیر ابجیای گلم
ان شاء الله همیشه سلامت و شاد باشید 
شب بخیر  😘 😘 😘 😘 
۰۸ آذر ۹۴ ، ۰۷:۵۷ نجیبه عروس خوشبخت 94
سلام امروز روز خوبی است 

دختره میوفته تو دریا کوسه ها کاریش ندارن
از کوسه می پرسن چرا نخوردیش 
میگه پارسال یه دختره را خوردم انقدر کرم مالیده بود که 
هنوز اسهال دارم
خخخخخخخخخخخخ
سلام صبح زیباتون بخیر و شادی :)))))))))))))
میدونستی با لبخند خیلی قشنگتر میشی ؟ پس بخند بله با شما هستم
سیده زهرا جون امروز روز توِ. اسم شهیدت شهید استواریه.از شهدای مرودشت استان فارس.
من هر چی تلاش کرد ندونستم مزار این شهید کجاس.
میتونی به بنیاد شهید مرودشت زنگ بزنی و بپرسی.اسم پدرش رو داشته باشی از تو اینترنت  هم میشه سرچ کرد.
اگه پیدا کردی برو سر مزارش.حتما" دلیلی وجود داره که شهید هم شهری برات دراومده.

ﻣﻮهاﯾﺶ ﺳﭙﯿﺪ ﮔﺸﺖ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﮐﻪ ﺩﻓﺘﺮ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﻢ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪ

ﭼﻮﻥ ﺑﺎ ﺳﺮ ﮐﺮﺩﻣﺶ ﺗﻮ ﮔﻮﻧﯽ ﺁﺭﺩ

ﮐﻪ بفهمه ﺩﻓﺘﺮ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺷﺨﺼﯿﻪ

ﮐﺎﻣﻼ ﺷﺨﺼﯽ

عالی بود :))))))))))))))))
آفرین همه تون بمب انرژی و شادی هستید.
۰۸ آذر ۹۴ ، ۱۰:۰۲ نجیبه عروس خوشبخت 94
جک دیگه بسه یکم معلوماتتون را ببرید بالا
فواید ابلیمپ
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
..
.
.
.
.
.
.ترشه
تا کلاس و درس بعدی بدرود
خدایا حالا یه بارم شرایط بیاد خودشو با ما وفق بده!
چی میشه مگه؟‏
میمیره؟‏!!!
بچه ها یه سوال دارم.شما ترجیح میدین وقتی از کسی کاری میخواین و اون نمیخواد انجام بده بگه نمیرم یا انجام نمیدم یا اینکه بهونه بیاره.مثلا" الکی بگه نیستن یا اینطور نمیشه و ...
لطفا" جواب بدین.
رک بگه نه یا اینکه تفره بره و شاید دروغ بگه
ای عشق مدد کن که به سامان برسیم!!!
حالا سامانم نشد ناموسا به ماهان دیگه برسیم...
ماهانم نشد!!امیری،غلامی،جعفری چیزی
دست خالی برنگردیم فقط...
۰۸ آذر ۹۴ ، ۱۱:۴۴ نجیبه عروس خوشبخت 94
عسل جون بنظرم خیلی محترمانه بگه نمی تونم بهتر باشه

وای این جوک را کی فرستاد خیلی باحال بود 
۰۸ آذر ۹۴ ، ۱۱:۴۹ ص معصومه به عسل بانو
من دوست دارم رک بگه نمیتونم تا اینکه بهونه بیاره و آدمو بذاره سر کار

خداییییییییییییییییییییییییییییا
به حق خوبات
من سال آینده با شوهرم بریم زیارت اربعین.چقدر دلمون پر بزنه.
چقدر بگیم خوش به حالشون.
خدایا ما هم دل داریم.
دلمون کند از جاش.
۰۸ آذر ۹۴ ، ۱۳:۰۳ " فروغ فرخزاد "
گاهی اوقات قرارست که در پیله ی درد،
نم نمک "شاپرکی" خوشگل و زیبا بشوی....

گاهی انگارضروری ست بِگندی درخود ،
تا مبدل به" شرابی" خوش و گیرا بشوی....!

گاهی ازحمله ی یک گربه،قفس میشکند،
تا تو پرواز کنی،راهی صحرا بشوی...

گاهی از خار گل سرخ برنجی بد نیست،
باعث مرگ گل سرخ مبادا بشوی....

گاهی ازچاه قرارست به زندان بروی،
"آخرقصه هم آغوش زلیخا بشوی....

" فروغ فرخزاد "

یارو میره باغ وحش جلو قفس میمون ها شکلک درمیاره. میمونه بهش میگه جای این عنتر بازیها بگو ببینم چطوری فرار کردی منم فرار کنم.
۰۸ آذر ۹۴ ، ۱۳:۰۸ سیده زهرا
سلام عسل جون آره مرودشتی هست آخه من تو بنیادشهید کار میکردم از طریق بنیاد با شهدا آشنا شدم ...سید نورالدین هم مرودشتی هست...فکر کنم اسم پدرش آقا کوچک بود....وصیت نامه شهید دانلود کردی؟؟؟؟فیلم سید نورالدینم دانلود کن غواص بوده خییییییییلی چهره معصومی داشته....اسم شهید دیشب گفتم سعید وکیلی هست ولی تو رو خدا اگه دیدی طاقت نداری در مودرش نخون...
۰۸ آذر ۹۴ ، ۱۳:۲۹ سیده زهرا
مورد داشتیم پسره واسه دختره رگشو زده بعد تو بیمارستان عاشق یه پرستار شده
۰۸ آذر ۹۴ ، ۱۳:۳۲ فاطمه۶۴عروس خوشبخت
سلااااام دوستام...چقدجوکاتون باحال بود...کلی خندیدم...
۰۸ آذر ۹۴ ، ۱۳:۳۴ سیده زهرا
دختره میره کله پزی فروشنده میگه:چشم بذارم؟ دختره میگه:آخه من تو این یه ذره مغازه کجا قایم بشم؟فروشنده تشنج کرده یه پا و یه دستش فلج شده کله گوسفند هم زنده شد و فرار کرد...خخخخخخخخخخخخخ
۰۸ آذر ۹۴ ، ۱۳:۳۶ فاطمه۶۴عروس خوشبخت
سیده زهراچقدخنده داربوداین آخریه....
۰۸ آذر ۹۴ ، ۱۳:۳۸ سیده زهرا
دختره تو چالوس دماغشو از شیشه ماشین آورده بیرون یه نفسی بکشه...پلیس راه پشت بلندگو گفته آقا آرنجتو ببرتو خطرناکه
۰۸ آذر ۹۴ ، ۱۳:۴۳ سیده زهرا
سلام فاطمه جون قابل نداشت عزیزوم...


دیشب اینترنتم قطع شد تا رفتم تو حال بابام با چوب افتاد به جونمو هی میزد دزد دزد یهو مادرم داد زد نزن نزن پسرمونه بابام تو تو چشاش اشک جمع شد گفت تویی پسرم؟چفدر بزرگ شدی...خخخخخخخخخخخ
دیروز رفتم توالت عمومی بالای سیفون نوشته بود
خواهی احدی نبینت این هنرت را 
برخیز و بکش سیفون بالای سرت را 
بعد یکی پایینش نوشته بود
سنجیدم و دیدم سخنت عین ثواب است
صد حیف که دستگیره سیفون خراب است
۰۸ آذر ۹۴ ، ۱۳:۴۶ فاطمه۶۴عروس خوشبخت
دیشب دیر اومدم خونه..
بابام گفت کجا بودی آواره بدبخت؟؟
گفتم خونه دوستم.
ورداشت به ۱۰ تا از دوستام زنگ زد..
دمشون گرم هر ۱۰ تاشون گفتن خونه ما بود..
۲ تاشون که دمشون گرم
گفتن الان اینجاس. خوابه خستس بیدارش نمیکنیم..
اینا به درک..
من حیرون مرام اون دوستمم که سنگ تموم گذاشت گفت..
اینجاس داره نماز میخونه
مامانم به طور نامحسوس اومده کنارم نشسته ببینه تو گوشیم چیکار میکنم الان دو ساعته دارم زندگیه مطهری رو میخونم چه آدم بزرگواری بوده شما هم بخونید.
۰۸ آذر ۹۴ ، ۱۳:۴۹ فاطمه۶۴عروس خوشبخت
جغرافی ۵۰سال اینده 

یکجا نشینها چه اقوامی بودند و کجا سکونت داشتند؟





اقوام وابسته به اینترنت بودند که در کنار مودمها و پریزهای متصل به شارژر اقامت داشتند
????
۰۸ آذر ۹۴ ، ۱۳:۴۹ سیده زهرا
امروز تو تاکسی نشسته بودم1دفه دختره گفت چی؟
من:هیچی
دختره:چی؟
من:به جان خودم هیچی
دختره:چی؟
من:خدا شاهده هیچی
دختره:چی؟
من:آقای راننده جان مادرت وایسا میخوام پیاده بشم
راننده:بشین سر جاتخانم داره عطسه میکنه
۰۸ آذر ۹۴ ، ۱۳:۵۸ نجیبه عروس خوشبخت 94
ووووووووووی احسنت به بچه ها دمتون گرم کجا بودید شماها
خدا را شکر فضای اینجا شاد شد 
۰۸ آذر ۹۴ ، ۱۴:۱۵ پرنسس زیبا
سلام بچه ها...واای عالی بود مرسی کلی شاد شدم :-))))
سیده رقیه عزیزم منظورم این بود که همه و  همیشه ک زیاد خاستگار ندارن اما خیلیا بودن که کم خاستگار داشتن و ازدواج خیلی خوبی کردن و بعضی ها هم دقیقا زمانی که ناامید بودن و فک میکردن خاستگار ندارن و نمیشه و.... به همسر الهیشون رسیدن...
چرا ناراحت شدی عزیزم :-)))
از دینی یاد گرفتیم که هدف از هر کاری اینه که به کمال برسیم .

دانشگاه هم تموم شد اما سرو کله کمال لعنتی پیدا نشد .
آهای کمال کوشی :)))))))))))
آیا از تنهایی خود رنج میبرید ؟

ازدواج کنید  آنگاه از تنهایی خود لذت میبرید :)))))))))))
بسم رب الشهدا و صدیقین
سلام دوستای گلم

با توکل بر خدا و توسل به حضرت علی
از خدا میخوایم به حق علی، زهرای ما رو خوشبخت و سلامت و عاقبت بخیر کنه.موانع ازدواجش رو برداره و اون رو خیلی زود به همسر الهیش برسونه.

امروز (8 آذر) زیارت عاشورا میخونیم و صواب اون رو هدیه میکنیم به شهید بزرگوار خانمیرزا استواری.شهید معلم و دانشجوی دندان پزشکی علوم پزشکی شیراز
شهید رو به مولاش علی قسم میدیم که شفاعت سیده بانوی ما رو بکنه تا حضرت علی براش دعا کنه و گره از کارش باز بشه.
دوستان دعای فرج فراموش نشه.
التماس دعا

فرازی از وصیت نامه شهید:
من مانده از کاروان عاشقانت ، من مانده از همراهان علی ( ع) ، مانده در آفتاب سوزنده و در سراب هواهای نفسانی ، چه گویم ؛ آیا می توانم آنطور که تقوا و پارسائی علی ( ع) ، بندگی علی ( ع) و شناخت علی (ع) ترا بیان می کند ، بیان کنم ؟ خیر ، امکان ندارد ، مگر می شود به خاک پای علی ( ع) هم رسید ، فقط زبان باز می شود و با بی شرمی می گویم “إلهِی وَ رَبِّی مَن لِی غَیرُک ” دیگر راهی نمی بینم . ” بِأیِّ اأُلامؤرِ أَشکُوُ ”.....

امیدوارم که از این سرباز عقب مانده از لشکرت راضی شوی،مرا ببخش اگر خطا کارم ، مهدی جان (عج) در قدمگاههایت که محل خانواده شهداء بود می رفتم ، متوسل می شدم ، آخه در ورود به درگاه خدا از آنجا می گذرد، کجا را غیرازاین راه می توانستم پیدا کنم ، مهدی جان (عج) شاید در اوایل نمی دانستم ولی بعداً فهمیدم که در ورود به پیشگاه خدا از کنار بازماندگان شهداء می گذرد، در راهیابی به تو و اجدادت از خانه شهداء نورش سوسو می زند .

مهدی جان (عج) سلام مرا بپذیر ، مگر امکان دارد فرمانده سلام سرباز خطاکارش را جواب ندهد، در اسلام تو که می دانی جواب سلام واجب است ، تو که معنای اسلامی.

....

می دانستم این بار اگر برود شهادتش حتمی است مانعش شدم، اما…
امام زمان را در خواب دیدم. آقا فرمود چرا مانع رفتن فرمانده لشکر من شدی؟
گفتم بچه ام از ترکش جای سالم در بدنش نیست.
فرمودند مانعش نشو.
گفتم بچه ام امتحان داره!
فرمودند اگر راهی اش نکنی به مادرم زهرا(س) می گویم قیامت از تو رو بگیرد!
گفتم: پسرم فدای شما و مادر شما…
هدیه به شهید خانمیرزا استواری صلوات


۰۸ آذر ۹۴ ، ۱۶:۱۴ سیده زهرا
ممنون عسل بانو جون ...منم برای کامل شدن متنت که ایشون پاسدار شهید فوتبالیست و ورزشکار هم بوده...

خدایا به محبت دوستای مهربون من قسم ازدواج خوب و سالمی نصیب دوستان من کن..الهی آمین
آره. این شهید ماراتون کشور ماست. هر زمان بی سیم نبوده. تو میدان و تیر و ترکش میدویده و پیام رو خودش میرسونده.
۰۸ آذر ۹۴ ، ۱۶:۵۹ سیده زهرا
دخترعمو میدونم آنلاینی چرا نمیایی؟دلم برات تنگ شده عزیزم...
خدایا شکرت که میان سمیه ، فاطمه 64 ، فریده ، سیده زهرا   و همسران الهی شان  عشق برقرار میکنی و مقدمات ازدواج آنها را فراهم میکنی.

برای عروسهای تا امشب زیارت عاشورا
۰۸ آذر ۹۴ ، ۱۷:۱۰ نجیبه عروس خوشبخت 94
سیده زهرا امشب از خدا میخوام بهترین ,بهترین همسر دنیا را قسمتت کنه  
موانع ازدواجت بر طرف بشه الهی امین

سیده رقیه میدونم میای اینجا پس خودت را نشون بده شما در برابر حاکم بزرگ میتی کمان هستی احترام بگذارید......خخخخخ

محبوب پس من چی؟
نجیبه جونم تو که عزیزمی . این چهار عروسی هستند که تا امشب اسمشون برا زیارت عاشورا دراومده وگرنه برای همه دعا میکنم .

خدایا شکرت که میان نجیبه  و همسر الهی اش عشق برقرار میکنی و مقدمات ازدواج آنها را فراهم میکنی. اینم جایزه ت برای اینکه اینجا رو شاد کردی عزیزم:))))))


دختری رفت پیش بزرگی.گفت برای ازدواج 40 تا زیارت عاشورا رو با صد لعنو سلام بخون.دختر خوند و بعد از 40 روز مقدمات فراهم شد و ازدواج کرد. دختر دیگه ای پیش این آقا رفت همین دستور رو داد. دختره گفت من دیگه امکانش نیست شما رو ببینم .اگر نشد بعدش چی بخونم.
اون آقا در جوابش گفت هر چقدر زیارت عاشورا بخونی جواب نمیگیری. شک کردی در اثر اون جواب نمیده.

ان شا الله با ایمان کامل بخونیم.اینکه 14 نفر باشیم.شهید رو واسطه کنیم. زیارت عاشورا بخونیم و ... همه ی اینها خودش جور شد. کسی تصمیم گیر نبود. خدا مسیر رو به ما نشون داده.پس لطفا" پیش خودمون نگیم یعنی میشه.حتما" میشه.
عسل بانو اولشو که خوندم فکر کردم جوکه :)))))))))))
عسل جون مال هفته دیگه رو کی قرعه کشی میکنی ؟
۰۸ آذر ۹۴ ، ۱۸:۱۰ نجیبه عروس خوشبخت 94
ممنون محبوب جونم کلی انرژی گرفتم خدایا شکرت
عسل بانو من تو همه دعا هام میگم مطمنم حاجتم را می گیرم به خدا اعتماد کردم
۰۸ آذر ۹۴ ، ۱۸:۲۴ سیده رقیه
سلام.دارم میخونم نظراتتونو.
من واقعا دیروز ناراحت شدم.دیگه تصمیم گرفتم نظر نزارم یا اگه بزارمم خیلی خیلی کم باشه.
یعنی چی که هر کی از راه میرسه به من یه چیزی میگه ومیره.
نظرات من باعث ناراحت اون خانم میشه منم واسه چی نظر بزارم.
نگین که من زود رنجم.این چندمین دفعه هستش که اینجوری شد.
۰۸ آذر ۹۴ ، ۱۸:۴۴ نجیبه عروس خوشبخت 94
سیده رقیه همه ما با هم دوستیم ,اگه هم اون دوستمون اینطوری گفت شاید دلش گرفته بوده اومده بود دلش باز بشه
ازش ناراحت نشو حق بده اونم دوس داره میاد اینجا ارامش بگیره
اصن ول کن خودت چطوری
جک بلدی بگو بچه ها امروز ترکوندن تو هم بگو
۰۸ آذر ۹۴ ، ۱۸:۴۷ نجیبه عروس خوشبخت 94
انقد دوس دارم سمیه نویسنده جک بگه
۰۸ آذر ۹۴ ، ۱۸:۵۵ نجیبه عروس خوشبخت 94
یعنی سمیه نویسنده از جک خوشش میاد ؟
یه وقت ناراحت نشه ما اینجا جک میگیم
منم همین سوال رو دارم. سمیه ناراحت نمیشه.ما اینجا اینقدر شلوغ کاری میکنیم.
جک میگیم.غر میزنیم.
محبوب جونعجله نکن. اسم شهدا رو دارم کامل میکنم. هر روز تعدادی اسم اضافه می شه.

سلام دوستان گلم

شبتون بخیر

من همراهتون هستم و در ختم زیارت عاشورا و هدیه به شهدا دعاگوی همه عزیزان

التماس دعا

اینروزا همش به مامانم میگم اگه من یه روز نذر کردم و خواستم نذری بدم حتما فست فود می دم والا مردم مردن بس که قیمه وقورمه خوردن موافقاش بلایکا


(من تصمیم داشتم جلسه دفاعم پیتزا پیراشکی بدم کمبود امکانات بود نشد. چقدر من به روز دفاع میکنم)
خود ابوالفضل پور عرب به جاى اینکه بره خونه خودشون 
.
.
.
.
.
.
.
.
.
چند بار اشتباهى رفته خونه فریبرز عرب نیا!!!
(حالا فرق اینا چیه؟)
۰۸ آذر ۹۴ ، ۲۱:۲۱ فاطمه۶۴عروس خوشبخت
سلام دوستای گلم...
یه واسم پیش اومده...این زیارت عاشورایی که هرشب میخونیم به نیت عروسامون وهدیه به شهدامیکنیم بایدباصدلعن وسلام باشه؟
فاطمه جون همونطور که دوست داریم دوستان برامون مایه بزارن برای دوستان مایه میذاریم. سعی کنید(حتما") صد العن و سلام گفته بشه. اما اگه در طول 14 شب یه وقت مثلا" 1 بار نشد شرعا" مدیون نباشیم.
۰۸ آذر ۹۴ ، ۲۱:۴۸ فاطمه۶۴عروس خوشبخت
واااای من نمیدونستم...بایه سلام ولعن خوندم...چیکارکنم...شایدهم هرشب وقتشونداشته باشم...
۰۸ آذر ۹۴ ، ۲۱:۵۰ فاطمه۶۴عروس خوشبخت
چیکارکنم عسل بانوجان....دوستایی که نوبتشون بود منوببخشین ازاین موضوع نداشتم....فک کردم بایه لعن وسلام هستش...توروخداحلالم کنین...
۰۸ آذر ۹۴ ، ۲۱:۵۳ فاطمه۶۴عروس خوشبخت
سمیه وفریده وسیده زهراچیکارکنم..؟منوببخشین؟چقدتوذوقم خورد...
۰۸ آذر ۹۴ ، ۲۲:۲۰ سیده زهرا
سلام فاطمه جون اشکال نداره عزیزم.....عسلی بذار هرکه هرجور راحت عزیزم فکرکنم ایطو بهتر ...اگه 5دقیقه دعا با اشتیاق باشه بهتر از 2 ساعت دعا با خستگی هست.
۰۸ آذر ۹۴ ، ۲۲:۲۳ فاطمه۶۴عروس خوشبخت
وااای سیده زهراجون چه خوب جوابمودادی...
تندتندسرمیزدم ببینم کسی جواب داده یانه...
شماهم باصدلعن وسلام خوندی سیده زهراجون؟
۰۸ آذر ۹۴ ، ۲۲:۲۳ سیده زهرا
فاطمه جون ازطرف من خیالت راحت همی که بگی خدا به حق حسین سیده زهرا دریاب خیییییییییییلی لطف بزرگی درحقم کردی..ممنون ممنون ممنونم از همه شما گلا
۰۸ آذر ۹۴ ، ۲۲:۲۸ فاطمه۶۴عروس خوشبخت
باشه سیده زهراجون...حتماازاین به بعداینطوری دعات میکنم....ان شاء الله بهترینهانصیبت بشه...
والا سیده زهرا حرفت درسته.اینکه دعا رو با توجه خوند بهتره تا اینکه دعا طولانی و بدون توجه خوند.اما خوب میدونی میگن هر دعا رو اونطوری که گفتن بخونین.نه بیشتر کنین نه کمتر کنین.
منم یکبار به مشکل برخورد کردم اما به خودم گفتم از صبح تا شب 20 دقیقه وقت دارم برای دوستام بذارم.

فاطمه جون کوتاهی از من بوده باید تکرار میکردم. ببخشید.دوستان ببخشن.
عزیز جان ما از اول گفتیم سعی کنین صد لعن و سلام رو بگین.واسه همین مسولیت شرعی نداری. الزام آور نبود. یه جوری مرام و دوستی بود.
به نظر من چون نمیدونستی براشون دعا کن.سیده زهرا خوب گفت.
(منم دعا کن. :))
۰۹ آذر ۹۴ ، ۰۷:۰۸ فاطمه۶۴عروس خوشبخت
عسل بانوجان شرمنده زیادسوال کردم...
طریقه درست زیارت عاشورباصدلعن وسلام ودورکعت نمازودعای صفوان هستش دیگه...همونطورکه تومفاتیح اومده..موقعی که نمیتونیم نمازبخونیم چیکارکنیم؟نایب بگیریم؟
خواهش میکنم عزیزم.
فاطمه جون قرارمون همین بود.با صد لعن و سلام.نماز و دعای صفوان نداره.

سلام دوستان .

عسل بانو جان تااونجایی که من متوجه شدم شما برامون حق انتخاب گذاشتی . یعنی چه با 100 تا چه با یکبار گفتن . من خودم تاالان باهمون یکبار گفتم .

 

سلام . منم یه بار خوندم. نوبت من که شد یه بار بخونید .حتی اگه یه صلوات از ته دل بفرستید و برام دعا کنید قبوله :))))))))
خدایا شکرت که میان حمیده ،بهاره شمال،عسل بانو  و همسر الهی شان  عشق برقرار میکنی و مقدمات ازدواج آنها را فراهم میکنی.

اسامی دوستان زیارت عاشورا تا آخر هفته :))


بسم الله الرحمن الرحیم
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ فاطِمَةَ الزَّهْراَّءِ
با توکل بر خدا و توسل به امام حسن مجتبی

امروز دوشنبه(9 آذر) متوسل میشیم به شهید عزیزمون شهید ابراهیم همت. زیارت عاشورا میخونیم و صواب اون رو هدیه میکنیم به این شهید عزیز و ازش میخوایم که دست دوستمون رو بگیره و پیش امام حسن مجتبی واسطه بشه.
واسطه خیر، ازدواج، عاقبت بخیری و خوشبختی و سلامتی دوست گلمون حمیده عزیز.

دوستان زیارت عاشورا رو طوری بخونید که دوست دارین براتون خونده بشه.
دعای فرج فراموش نشه.
التماس دعا
شهید ابراهیم همت.فرمانده لشکر محمد رسول الله(10000 تا 20000 نفر)

همیشه سر این که اصرار داشت حلقه ازدواج حتماً دستش باشد، اذیتش می‌کردم. می‌گفتم: «حالا چه قید و بندی داری؟»
می‌گفت: «حلقه، سایه یک مرد یا زن در زندگی است. من دوست دارم سایه تو همیشه دنبال من باشد. من از خدا خواسته ام تو جفتِ دنیا و آخرتم باشی!»
نشسته بود گوشه اتاق و ساکت بود. من هم ساکت بودم. تنها صدایی که گاهی توی اتاق می‌پیچید، صدای به هم خوردن اسباب‌بازی‌های مهدی بود. داشت بازی‌‌اش را می‌کرد و ذوق می‌کرد. مهدی یک‌دفعه بلند شد و رفت طرف حاجی. حاجی صورتش را از مهدی برگرداند و نگاهش را دوخت به دیوار کناریش. آمدم بگویم«چرا با بچه این‌جوری می‌کنی!»، دیدم چشم‌هاش تر است و لب‌هاش می‌لرزد. دل من هم لرزید. حس کردم این‌بار آمده که دیگر دل بکند و برود.
حاج همت دفترچه کوچکی داشت که در آن چیزهای مختلفی نوشته بود. یک قسمت این دفتر، مخصوص نام دوستان شهید او بود. اسم شخص را نوشته بود و در مقابلش هم، منطقه عملیاتی که در آن شهید شده بود.
یکی، دو ماه قبل از شهادتش، در اسلام‌آباد این دفترچه را دیدم. نام سیزده نفر در آن ثبت شده بود و جای نفر چهاردهم، یک خط تیره کشیده شده بود.
پرسیدم: «این چهاردهمی ‌کیه؟ چرا ننوشته‌ای؟»
گفت: «این را دیگر تو باید دعا کنی!»
۰۹ آذر ۹۴ ، ۱۳:۴۶ منم یکی از اون چهاردهتام
شهید همت ما هم 14 نفریم. منم یکی از اون چهاردهتام. به حق 14 معصوم دستمون رو بگیر.
۰۹ آذر ۹۴ ، ۱۹:۰۷ بهاره شمال
ممنون از همه ی افرادی که این وبلاگ و وبلاگ عروسهای آسمانی رو تشکیل دادن و براش زحمت میکشن 
ممنون از همه ی دوستان بابت انرژی مثبتی که میفرستن نام نمیبرم چون شاید اسمی از قلم بیافته جکها عالی بود 

۰۹ آذر ۹۴ ، ۱۹:۰۹ بهاره شمال
ممنون محبوب جان بابت یادآوری که کردی خوشبخت شی عزیزم

قابل نداشت بهاره جون .
دوستان کجایید؟ من امشب چقدر دلم گرفته :((
سلام محبوب جونم .
سلام گلم . وای چه خوب که هستی .دلم گرفته بود .
محبوب جونم چرا آخه ؟ چی شدی ؟
نمیدونم چرا عزیزم.اتفاقی هم نیفتاده .از بعدظهر حالم خوب نیست . شاید بخاطر اربعین باشه .

عزیزم بعضی اوقات میشه . همه حسش میپره . ولی امیدوارم که زود زود خوب بشی .

ممنون عزیزم . اربعین برام دعا کن گلم
عزیزم از اون موقعی که گفتی برای سلامتیت دعا کنم همچنان دارم دعات میکنم .
فدای دل مهربونت عزیزم. واقعا نیاز دارم آخه خطر هنوز کامل برطرف نشده. منم برای همه تون همیشه دعا میکنم .
چرا امشب اینجا ساکته ؟
وقتی نجیبه نیست اینجا ساکته . نجیبه بیا اینجا رو از سکوت دربیار
باشه حرف نزنید به ضرر خودتونه . الهی که من و فریده زودتر از همه تون عروس شیم :)))))

:-))))))

آره واقعا ، نجیبه نیست اینجا اینطوری شده .

سلام
منم دلم گرفته.
خدا کنه سال بعد همه ما با شوهرامون بریم زیارت اربعین بخونیم.
۱۰ آذر ۹۴ ، ۰۰:۲۹ حمیده عروس امام‌ حسین (علیه السلام)
سلام به دوستهای مهربون وخوبم.عسل بانوجون اجرت باسیدالشهدا.خیلی ازت ممنونم دوست خوبم. من هم زیارت نامه عاشورا رو به یاد شما دوستهای گلم میخونم .محبوب جون واسه دعای قشنگت خیلی ممنونم دوست گلم.فاطمه جون خوبی دوست مهربونم؟ دوستهای گل وخوبم از همتون ممنونم اجرتون با امام حسین فدای مهربونیتون
۱۰ آذر ۹۴ ، ۰۸:۴۹ نجیبه عروس خوشبخت 94
سلام صبح همگی بخیر و شادی 
محبوب و فریده جون فک کنم شلوغ اینجا منم 
سرما خورده بودم اصلا حس نداشتم خدا رو شکر بهتر شدم

حمیده جون الهی که خوشبخت بشی. دیشب به شهید همت گفتم یه لشکر رو رهبری کردی حالا ما اندازه یه دسته نظامی. دست ما رو هم بگیر و ماها رو هم رهبری کن.
چه برکتی دارد دوست داشتنت خدا
هرچه دلم را خالی میکنم باز پر میشود از تو

سلام به همه آبجیهای گلم
روزتون خدایی
۱۰ آذر ۹۴ ، ۱۳:۴۶ حمیده عروس امام‌ حسین (علیه السلام)
سلام دوستهای خوبم.خانمی مهربون واقعا ازت ممنونم دعات خیلی قشنگه.خداخیرت بده. بحق همه ی شهدا بخصوص شهید همت خدا نگاه قشنگشو واسمون حفظ کنه وخوشبخت وعاقبت بخیری وواسمون رقم بزند. نجیبه جون ومعصومه جون خوبین؟
۱۰ آذر ۹۴ ، ۱۳:۵۳ نجیبه عروس خوشبخت 94
فدات حمیده جونم دوست دارم
چقد کم میایی اینجا؟



بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا جواد الائمه
ای دردانه ی امام رضا تو رو به غربت پدرت قسمت میدیم دست ما رو بگیر.

امروز سه شنبه(10 آذر) هدیه به روح مطهر عقاب ایران شهید عباس دوران زیارت عاشورا میخونیم. و از ایشون میخوایم به حرمت جواد الائمه برامون دعا کنه و موانع ازدواج دوست عزیزمون بهاره شمال رو بر طرف کنه.
خوشبختی، سلامتی و عاقبت بخیری بهاره عزیز و خانوادشو از تو میخوایم ای شهید. شما آبرو دار درگاه خدا هستی دست ما رو هم بگیر.

دوستان دعای فرج فراموش نشه.
التماس دعا





۱۰ آذر ۹۴ ، ۱۴:۰۷ پرنسس زیبا
سلا بجه ها.محبوب جونم ایشالا که خیلی زود میایی و خبر 100درصد سلامتیتو میدی عزیز دلم...
بچه هامن این روزا خیلی ارومم...یه وقتایی همیش دلم میگرفت از تنهایی از این که چقد دلم همسرمو میخادش و نیستش و اصن معلوم نیس ک بیاد و اگه بیاد همونی هست ک من میخام یا نه و....کلی فکر منفی دیگه...
اما این روزا از این نظر حالم عالیه...دیگه با دیدن افراد ایده ال که واسه من نیستن ناراحت نمیشم و همش فک میکنم ک منم به همونی ک میخام میرسم...
 من مدت زیادی از روزامو تو ناامیدی بودم...نمیدونم چقدر  2سال 3سال یا 4سال فقط میدونم خیلی زیاد بود....اما الان ک فک میکنم میبینم ک از اون همه ناامیدی هیچ چیز نصیبم نشد جز حال بدتر و افسردگی...همین باعث شده که سعی کنم شاد باشم ...
من واقعا به این نتیجه با تموم وجودم رسیدم که هر لحظه ممکنه یه اتفاق خوب بیفته و هرلحظه ممکنه معجزه ایی بشه...
من هر لحظه منتظرم...منتظر معجزه...
دعاهامون در حق هم اجابت میشه مطمئنم ...این وعده ی خداست....خدا هیچ وقت خلف وعده نمیکنه...
این عملیات برای جمهوری اسلامی از نظر سیاسی بسیار مهم بود. اگرکنفرانس سران کشورهای غیره متعهد در بغداد برگزار می شد صدام به مدت ۸سال ریاست آن را به عهده می گرفت .تنهاراهی که می شودازبرگزاری کنفرانس جلوگیری کرد.ناامن نشان دادن بغداد بود برگزاری بود که صدام به امنیت آن افتخار می کرد . عباس با این حرکت شهادت طلبانه اش باعث شد که این اجلاس به علت فقدان امنیت در بغداد برگزار نشود. به آسمان پرکشید...باروحی به وسعت آسمان . قصد ترک سفینه ی آتش گرفته را نداشت این را بارها قبل از حادثه به دوستانش گفته بودکه ( بعثی ها آرزوی اسارت مرا به گور خواهند برد ) عاشقانه در حالی که به کابین عقب خود دستور خروج اضطراری داده و دستگیره ی خروج او را کشیده بود جنگنده ی شعله ورش را به یکی از ساختمانهای نظامی بغداد کوبید واز حجم انبوه دود و آتش برای مشاهدی جمال الهی به آسمان ها پرکشید.. پس ازسال ها غربت در روز دوم مرداد ۱۳۸۱بقایای پیکر پاک سرلشکرشهید عباس دوران به خاک میهن بازگشت تا این سند افتخارهمیشه جاویدان تاریخ ایران اسلامی در سرزمینی که دوست داشت تشییع ودر دارالرحمه شیراز به خاک سپرده شود.
۱۰ آذر ۹۴ ، ۱۴:۱۹ ص معصومه به حمیده عروس امام حسین(ع)
سلام عزیزم
خدارو شکر من خوبه خوبم.با وجود دوستایی مثل شما و بقیه آبجی ها مگه میشه بد باشم؟!!!
۱۰ آذر ۹۴ ، ۱۴:۲۵ نجیبه عروس خوشبخت 94
آفرین به پرنسس عزیز  هر لحظه  منتظر یه معجزه ام, یادم می مونه....

عسل بانو بابت زحماتت مممنوتم
۱۰ آذر ۹۴ ، ۱۵:۵۹ حمیده عروس امام‌ حسین (علیه السلام)
سلام نجیبه جونم فدات بشم خانم گلی منم خیلی دوستت دارم. معصومه جونی ممنونم خانمی گل.عسل بانوجونی فدات بشم مطالبت خیلی قشنگه. نجیبه جونی این چند وقت که نبودم داشتم سوره ی مایده روحفظ میکردم دیروز تموم شد. خیلی دلم واستون تنگ شده بود اومدم. شایدخوب باشه نگم حفظ میکنم که خدای نکرده ریا نشه ولی میگم که اگر خواستین حفظ کنین بدونین خیلی آسونه
قابل نداشت حمیده جونم .تبریک میگم موفق باشی عزیزم .
پرنسس گلم ممنون عزیزم.
دوستای خوبم  اگه دوست داشتید برا فرج امام زمان ثبت نام کند.
سیده رقیه جون چرا اسمتو از دعای فرج میخوای حذف کنی عزیزم؟ لطفا اینکارو نکن گلم. مطمئن هستم امام زمان حاجتتو میده . به قول پرنسس عزیز منتظر معجزه و اتقافهای خیلی خیلی خوب باش عزیزم. من در هر صورت اسمت رو از لیست خودم حذف نمیکنم .
۱۰ آذر ۹۴ ، ۱۶:۳۳ نجیبه عروس خوشبخت 94
حمیده جون موفق باشی گلم هنگام حفظ قران منم یاد کن 


۱۰ آذر ۹۴ ، ۱۶:۳۴ حمیده عروس امام‌ حسین (علیه السلام)
فدات بشم محبوب جونم ممنونم ازت خانمی گل
نجیبه شیطون چرا سرما خوردی؟ حالا ما بدون شیطنت و انرژی تو چکار کنیم ؟؟؟؟
۱۰ آذر ۹۴ ، ۱۶:۳۶ نجیبه عروس خوشبخت 94
محبوب جون بهتر شدم ,منم دلم به دوستان گلم خوشه 

سیده رقیه اخه چرا اسمت را حذف کردی دعای فرج خیلی کم وقت می بره حیف نیست؟
خداروشکر که بهتر شدی نجیبه گلم .
من میگم دوتا گاز از لپ سیده رقیه بگیریم تا اسمشو دوباره بنویسه :))))))))))
فریده جون من الان اسمت رو تو اسامی در شرف ازدواج دیدم. خیلی خوشحال شدم گلم. الهی که بخت نیکو نصیبت بشه .
۱۰ آذر ۹۴ ، ۱۶:۴۱ نجیبه عروس خوشبخت 94
محبوب جون نظرت چیه سیده رقیه را یه فس کتک بزنیم تا دست از نا امیدی برداره خخخخخ
حیف که سیده
امیدوارم جد بزرگوارش حاجتش را بده 
کتک نه اما گاز گرفتن رو موافقم .اصلا اگه نیای من ناراحت میشم . من مریضم نباید حرص بخورم .بیا برای منم دعا کن تا حاجت بگیرم
۱۰ آذر ۹۴ ، ۱۶:۴۹ نجیبه عروس خوشبخت 94
سیده رقیه  سیده رقیه  سیده رقیه
الو  الو  الو  الو  کجایی کجایی کجایی
چرا جوا نمیدی هاااااااا؟
تا سه میشمرم اگه اومدی که هیچ اگه نیومدی من و محبوب حسابت را میرسیم
۱۰ آذر ۹۴ ، ۱۷:۰۲ سیده رقیه
من تازگیا خیلی ختم برداشتم.8تاختم.
آخه شاید من مثلا یه شب بریم مهمونی نتونم بخونم.اونوقت چی میشه؟
نمیخوام شرمنده شما بشم.
عاشقتم نجیبه خودم با این انرژی بالات . امشب برای من دعا کن عزیزم
باشه سیده رقیه جونم هرجور راحتی . اما زیاد طول نمیکشه . در هر حال امشب برای من دعا کن لطفا
۱۰ آذر ۹۴ ، ۱۷:۰۷ سیده رقیه
چشم محبوب.تو هم برا من دعاکن.
حتما عزیزم . من سر دعای فرج هم دعات میکنم. اسمت رو حذف نمیکنم گلم .
۱۰ آذر ۹۴ ، ۱۷:۱۴ نجیبه عروس خوشبخت 94
محبوب جون از قبل تو لیست دعاهای من بودی ,از وقتی گفتی مریض شدی بیشتر تو یادم هستی
محبوب جون اگه میخای بیماریت درمان بشه فقط بگو بخند کن شاد شاد باش چون شادی و انرژی مثبت بیماری را شکست میده

سیده رقیه اگه باشه گلم هر طور راحتی ,فک کردم از روی نا امیدی گفتی حذفم کن
ولی زیاد زمان بر نیست 
التماس دعا
سمیه ،سیده زهرا ،سیده رقیه ،نجیبه ،فریده،حمیده،مهدیه ،فیروزه،مریم ،پرنسس،عسل بانو، معصومه،بهاره شمال،فاطمه 64،رز صورتی،گل رز،آرزو ت ،...
عزیزانم التماس دعا
چشم نجیبه جون . سعی خودم رو میکنم . آدم شادی هستم اما بخاطر مشکلات بقیه ناراحت میشم دست خودم نیست . دارم رو خودم کار میکنم که درست بشم :))))

سلااااام سلااااام

محبوب جونم آره اسمم رفت تو لیست . هرچی خدا بخواد . عزیزم من سر نمازام دعات میکنم . اگر خدا قبول کنه .

نجیبه جون حالش چطوره ؟ خوبی عزیزم ؟ بهتری ؟

۱۰ آذر ۹۴ ، ۱۸:۰۹ نجیبه عروس خوشبخت 94
سلام فریده جون ممنون عزیزم خوب شدم 
بچه ها قدر سلامتیتون را بدونید باور کن همین سرماخوردگی ساده سیستم ادم را بهم می ریزه 
الهی همه بیماران شفا بگیرن الهی امین
۱۰ آذر ۹۴ ، ۱۸:۲۲ نجیبه عروس خوشبخت 94
بمب انرژی کجاست؟
سیده زهرا را میگم 
ممنون فریده جونم. فریده دعای فرج رو بنویس اگه مهمونی هم رفتی میتونی بخونی . ثبت نام کن .البته من اسمت رو تو لیست خودم نوشتم
عزیزمی بخدا . خیلی دوست دارم شرکت کنم ولی میترسم مهمونی برم یا مهمون بیاد نتونم مدیون بچه ها بشم . لطف خیلی بزرگی در حقم کردی .
۱۰ آذر ۹۴ ، ۲۰:۲۶ حمیده عروس امام‌ حسین (علیه السلام)
سلام دوستهای خوبم.بچه ها شما کشمش روچطوری میریزین تو پلو مامیذاریم رو برنجی که داره دم میشه که آماده بشه شما چطور سرخش میکنین یعنی چقدر باید تو روغن سرخ بشه؟ دوستهای نازم لطفا یکی تون زودتر جواب بدین
۱۰ آذر ۹۴ ، ۲۰:۳۳ نجیبه عروس خوشبخت 94
حمیده جون ما کمی روغن می ریزیم و در اون کمی تفت میدیم خیلی کم نباید پف کنه
۱۰ آذر ۹۴ ، ۲۰:۴۶ حمیده عروس امام‌ حسین (علیه السلام)
ممنونم نجیبه جونی فدات خانمی امشب دعام کن نجیبه جون.بچه ها از شمام التماس دعا. منم به یادتون هستم.بهتون. تسلیت میگم شهادت آقای مهربونیها ویاران باوفاشونو اللهم عجل لولیک الفرج
۱۰ آذر ۹۴ ، ۲۰:۵۶ لبیک یا حسین.
جا مونده های غافله عشق.
حالتون چطور. احوال دلتون رو میپرسم.چه خبر از حال و هوای دلتون.

تو روضه خوابگامون میخوندن:
بیچاره اون که حرم رو ندیده     بیچاره تر اون که دید کربلاتو.

موکبی زده ایم به وسعت ایران.
در دلهایمان. برای جامانده ها. 

کاروانی هستیم با پایی برهنه و پیاده به عشق و جان و دل به 14 معصوم و دعای فرج خوانان و لبیک گویان در ساعت 12 ظهر هر روز، در حال حرکت هستیم، به ما بپیوندید، شاید این بزرگواران، ما را هم پذیرفتند خدا را چه دیدی؟!!


جامانده های قافله ی اربعین تو

آقا دوای درد دل خود کجا کنند

جا تنگ بوده است و یا ما اضافه ایم

مردم به چشم طعنه نگاهی به ما کنند

باشد حسین جان، کرب و بلا مال خوب ها

بدها بگو که عقده ی دل با چه وا کنند
۱۰ آذر ۹۴ ، ۲۱:۴۲ سیده زهرا
سلام دوستان خوبید؟ ممنون محبوب قلبها که دعام میکنی و ممنون نجیبه گلم که یادمی...ماشاءالله خودت بمب انرژی هستی گلم خدا کنه همیشه پر از انرژی و نشاط باشی و ناراحت شدم از اینکه کسالت داشتی إن شاءالله همیشه سلامت وتندرست باشی عزیز دلم ...
دختر عمو گلم سیده رقیه فکر نکنی کسی یادت نیست من به فکرتم گلم همیشه دعا گوی شما عزیز هستم.
گلا داداشی الن مرز شلمچه هست وداره به امید خدا میاد و فردا صبح إن شاءالله خونه هست...ممنونم بخاطر دعاهاتون
راستی این دو روز بخاطر تدارکات سفره سیدالشهداءکه هر سال اربعین منزلمون برگذار میشه نتونستم بیام بهتون سر بزنم و مطمئنا فردا هم نمیتونم بیام ..مطمئن،مطمئن مطمئن باشید که موقع هم زدن غذا و هر کار دیگه دعاگو هستم...شما هم من و دعا کنید...بحق حسین شهید و دل شکسته عمه زینب حاجت روا شوید..اربعین رو هم به همه ی شما گلا تسلیت میگم..در پناه حق یا علی التماس دعا
۱۰ آذر ۹۴ ، ۲۱:۵۵ نجیبه عروس خوشبخت 94
حمیده جون حتما دعات می کنم
سیده رقیه من اسمت را تو لیست دعای فرج نوشتم دعات می کنم
سیده زهرا تو نباشی اینجا صفا نداره بخاطر انرژی مثبتت و ایمان قویت میگم
خوش به سعادت برادرت الهی دعای خودش هم مستجاب بشه
ممنون که دعامون می کنی 
الهی بهترین همسر دنیا قسمتت بشه و خوش ترین زندگانی را داشته باشی
همه دارند به پابوسی تو میایند 
طبق معمول من بی سر و پا جاماندم.

داغ ِ تو بر جگرم افتاده

شعله بر بال و پرم افتاده

 

این چهل روز خدا میداند

به کجاها گذرم افتاده

 

بعد از آن رو زدنت بر دشمن

آب هم از نظرم افتاده

 

به خدا هرکس و ناکس چشمش

به من و چشم ترم افتاده

هر وقت سیلی خوردی، بگو:  یا زهرا
هر وقت دستت رو بستن، بگو:  یاعلی
هر وقت که بی یاور شدی، بگو" یا حسن
هر وقت که آب خوردی، بگو یا حسین
هر وقت شرمنده شدی، بگو                             یا عباس


ولی اگه سلی خوردی، دستت رو بستن، تنها و بی پناه شدی، تشنه بودی و شرمنده




بگو
"امان از دل زینب"
۱۰ آذر ۹۴ ، ۲۲:۵۵ سیده رقیه
سیده زهرا جان منم دعا کن.
نجیب جونم ومحبوب جونم منوشرمنده کردین.امیدوارم ومطمئنم اون روز زود میرسه که همتون عروس میشین.ممنون که منو بی وفا رو هم دعامیکنین.انشالا با دستای امام حسین فردا حاجتهاتون امضا بشه وزودتر به همسری برسین.
خیلی قشنگ بود مرسی.بچه ها شما هم مجلس عزای حسین رو گرم کنین.
ایام اربعین ما را شناخته اند
     به نام حرم نرفته ها
۱۱ آذر ۹۴ ، ۰۶:۳۴ بهاره شمال
سلام امروز اربعین حسینی به همه دوستان تسلیت میگم 
از همه دوستان ممنون بخاطر دعاهایی که برای من کردن الهی همه عاقبت بخیر بشید
سیده زهرا انشالله برادرت به سلامتی برگرده خونه انشالله هم شما و برادرت هم بچه های وبلاگ به مراد دلتون برسید
انشالله همیشه تو زندگی به یاد شهدا باشیم 
۱۱ آذر ۹۴ ، ۰۶:۴۱ بهاره شمال
محبوب جان من در دعاهام به یادت هستم به یاد فرشته مهربون به یاد پرنسس که بیان کرد کسالت داره به یاد خواهرزاده مرضیه 63 و همچنین چند نفر که اسمشون رو تو وبلاگ نگفتن ولی گفتن مشکل دارن و در کل سلامتی همه بچه های هر دو وبلاگ و عاقبت بخیریتون 
البته شاید اسمی رو نگفته باشم چون شاید همه پیامها رو نخونده باشم 
سلامتی از همه چیز مهمتره البته سلامتی روحی و جسمی در کنار هم
بچه ها فکر و خیال بد نکنید امیدوار زندگی کنید.
۱۱ آذر ۹۴ ، ۰۸:۳۲ به عسل بانو
سلام عزیز جان اگه ممکنه لیست دوم را امروز بذار چون چهلم سالار شهیدانه
شهادتش را به همه دوستان تسلیت میگم

نگاه گریه داری داشت زینب

چه گام استواری داشت زینب

دل با اقتداری داشت زینب

مگر چه اعتباری داشت زینب

 

چهل منزل حسین منجلی شد

گهی زهرا شد و گاهی علی شد

 

ندیدم زینب کبری تر از این

ندیدم زینت باباتر از این

ندیدم دختر زهرا تر از این

حسینی مذهبی غوغا تر از این

 

اگر چه غصه دارد آه دارد

به پایش خستگی راه دارد

 

به گردش آفتاب و ماه دارد

به والله که ایوالله دارد

همینکه با جلالت سر نداده

به دست هیچکس معجر نداده


عطرخدا، حرفهایی از جنس آرامش


خدا چیست؟
خدا کیست؟
خدا کجاست؟

خدا در دستیــست که به یاری میگیری،
در قلبیــست که شاد میکنی،
در لبخندیـــست که به لب مینشانی،
خدا در عطر خوش نانیـــست که به دیگری میدهی،
در جشن و سروریــست که برای دیگران بپا میکنی،
آنجاست که عهد می بندی و عمل میکنی ...

خدا؛
در تو ، با تو ، و برای توست …
۱۱ آذر ۹۴ ، ۱۱:۵۶ فاطمه۶۴عروس خوشبخت
چهل روز شکستن
چهل روز بریدن
چهل روز پی ناقه دویدن
چهل روز فقط طعنه و دشنام شنیدن
چه بگویم؟
چهل روز اسارت
چهل روز جسارت
چهل روز غم و غربت و غارت
چهل روز پریشانی و حسرت
چهل روز مصیبت
چه بگویم؟
چهل روز نه صبری نه قراری
نه یک محرم و یاری
ز دیاری به دیاری
عجب ناقه سواری
فقط بود سرت بر سر نی قاری زینب
چه بگویم؟
چهل روز تب و شیون و ناله
ز خاکستر و دشنام
ز هر بام حواله
و از شدت اندوه
و با خاطر مجروح
جگر گوشۀ تو کنج خرابه
همان آینۀ فاطمه
جا ماند سه ساله
چه بگویم؟
چهل روز فقط شیون و داغ و
غم و درد فراق و
فراق و ... فراق و ...
چه بگویم؟
بگویم، کدامین گله ها را؟
غم فاصله ها را؟
تب آبله ها را؟
و یا زخم گلوگیرترین سلسله ها را؟
و یا طعنۀ بی رحم ترین هلهله ها را؟
و یا مرحمت دم به دم حرمله ها را
چهل روز صبوری و صبوری
غم و ماتم دوری و صبوری
و تا صبح سری کنج تنوری
—---------------—
اربعین حسینی تسلیت باد🍁
سلام دوستان
در پیام بعدی اسامی زیارت عاشورا رو مینویسم. گفتم بهتره دوباره توضیح بدم. من اسامی دوستان رو به صورت شماره با شماره هایی که نجیبه جون نوشته بود توی برگه هایی نوشتم و قرعه کشی کردم. 
بعد اسامی شهدایی که سیده زهرا پیشنهاد داده بود یا تو این چند روز دیده بود نوشتم.اسامی شهدا خیلی بیشتر از 14 تا بود. هر کس روز و شهیدش براش قرعه کشی شده و قسمتش بوده.
جمعه آینده 14 روز تمام میشه.اما پیشنهاد من اینکه چون شنبه شهادت امام رضا است. هدیه به روح شهدایی که تو لیستمون بودن اما اسمشون در نیامد یه زیارت عاشورا بخونیم و صوابش رو به نیابت از اونها هدیه کنیم به امام رضا.
بسم الله الرحمن الرحیم.
با توکل بر خدا و توسل به چهارده معصومش ادامه لیست زیارت عاشور
جمعه (13 آذر): ص معصومه متوسل به شهید بابایی
شنبه (14 آذر): فیروزه متوسل به شهید علم الهدی
یکشنبه (15 آذر ): محبوب متوسل به شهید سید علی دوامی
دو شنبه (16 آذر روز دانشجو): مهدیه متوسل به شهید دستغیب
سه شنبه (17 آذز): پرنسس زیبا متوسل به شهید محراب شهید مدنی 
چهارشنبه (18 آذر): نجیبه متوسل به شهید باکری
پنج شنبه (28 صفر): دعا برای ما 14 تن + سیده رقیه متوسل به رحمته العالمین
جمعه (20 آذر): مریم متوسل به حسن ترک.

شنبه لیست تمام شده هر کس دوست داشت به نیت سلامتی و ظهور آقامون امام زمان زیارت عاشورا میخونیم به نیابت از شهدایی زیر و هدیه میکنیم به امام رضا.
شهیدان چمران، تمامی شهدای گمنام، کاظمی، حسن باقری، احمدی، فکور، سید نور الدین حسینی، عبد الصمد عظیمی، برونسی، جهان آرا، فلاح، همدانی و یونس زنگی آبادی
۱۱ آذر ۹۴ ، ۱۳:۰۷ فاطمه۶۴عروس خوشبخت
مرسی عسل بانوجان..خیلی زحمت میکشی..زیارت عاشورای امروزروهم بعدنمازظهربه نیت بهترین بخت وخوشبختیت خوندم...
ان شاء الله بزودی زودخبرازدواج پرخیروبرکتت روبدی...
۱۱ آذر ۹۴ ، ۱۳:۱۶ سیده رقیه
عسل بانو تویه بار گفتی دیگه ختم نمیخونی.میخواستم بپرسم اصلا هیچ ذکری هم نمیگی؟
سیده رقیه اون روز به مامانم. اجازه داد.
نه استادمون میگفت سراغ ذکر نرین.ذکرها اثرات متفاوتی دارن.اگر ذکری خوب بود بزرگان میگفتن. آیت الله بحجت فرمودن:
گشتم و گشتم ذکری بالاتر از صلوات پیدا نکردم. 
علامه طباطبایی برای حل مشکلات سیل صلوات راه میانداخت.
آیت الله کشمیری گفته 124000 صلوات بفرستین.
۱۱ آذر ۹۴ ، ۱۳:۲۸ نجیبه عروس خوشبخت 94
سلام اربعین حسینی را به دوستان گلم تسلیت میگم
عسل جون بابت زحماتت ممنونم امشب خیلی دعات می کنم اجرت با سیدالشهدا

بچه ها اسم هر شهیدی به اسمتون در اومد از این به بعد به اون شهید توسل کنیم مثلا صلوات ,زیارت عاشورا یا .....

سلام به همه دوستان گلم. قبول باشه از همگی و ان شا الله همگی از سفره امام حسین حاجت روا بشید.

ممنون از عسل بانوی گل

ممنون از نیت خیر همگی دوستان

التماس دعا

بسم الله الرحمن الرحیم
(اول خواستم برای خودم چیزی ننویسم.اما دیدم من کیم که بخوام از شهید بگذرم.)
با توکل بر خدا و توسل بر امام هادی
امروز (11 آذر) زیارت عاشورا میخونیم و صواب اون رو هدیه میکنیم به روح مطهر و پاک شهید حسن تهرانی مقدم. شهیدی که مثل صاحب نامش غریبه. تا متوسل بشه به درگاه امام هادی.

دوستان دعای فرج فراموش نشه.
التماس دعا


به امید خدا زیارت عاشورا را میخونیم و ثوابش رو هدیه میکنیم به روح شهید تهرانی . ان شاالله ک واسطه ازدواج عسل بانوی عزیز باشن
شهید تهرانی. خیلی غریبه. شهیدی که الحق گمنامه. توان موشکی ایران و لبنان مدیون این شهیده اما کسی ازش یاد نمیکنه. تازه بعضی ها بهش توهین هم میکنن.
راستش خود من وقتی اسم این شهید برام در اومد یه جوری شدم. از سیده زهرا پرسیدم شاید منظورش کس دیگه ایه.
هر چقدر بگیم شهدا شرمنده ایم بازم کم گفتیم.
اصلا" انگار گمنامی و غریبی با مردان خدا عجین شده.
خوشا آنان که جانان می شناسند
طریق عشق و ایمان می شناسند
بسی گفتیم و گفتند از شهیدان
شهیدان را شهیدان می شناسند
سلام دوستان این ایام رو به آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف و بعد به شما عزیزانم تسلیت میگم 
خیلی التماس دعا دارم 
عسل بانو جونم ممنون گلم فقط یه سوال یعنی فردا زیارت عاشورا نداریم 
سلام 
چند روز پیش نجیبه جان گفت از کمبود اعتماد ب نفس خودمون هست که دیگران دیر ازدواج کردنمون را به رخمون می کشن , عین واقعیت را گفته حداقل برای من اینگونه بود ,امروز یکی از اقوام کلی ناراحتم کرد و بچه هاش را به رخم کشید و طعنه زد ,اگه اعتماد ب نفسم بالا بود هیچ کسی جرأت حرف زدن نداشت بچه ها چطوری اعتماد ب نفسم را بالا ببرم ؟

از مهمونی رفتن می ترسم همش میگم الان میگن چرا خواستگار نداری
سلام آبجیا امروز همایش پیاده روی تاحرم داشتیم توی مسیر  برای همتون دعا کردم واسامی رو به نیت دل همه توی حرم امامزاده که ازنوادگان امام کاظم ع هست انداختم امیدوارم ماه ربیع برای همهمون اتفاقای خوب بیفته وحاجت روا بشیم  آمین
۱۱ آذر ۹۴ ، ۱۵:۵۲ طیبه به یه دوست

راهکارهایی برای افزایش اعتماد به نفس

۱. موسیقی آرامش بخش گوش دهید
قبل از اینکه شب در مهمانی شرکت کنید، یا قبل از یک امتحان یا جلسه مهم، قبل از هر چیزی که ممکن است اعتمادبه نفستان را کمی سست کند، می‌توانید از موسیقی آرامش بخش برای تقویت روحیه استفاده کنید.

۲. نقشه بکشید و بعد آن را دنبال کنید
این یکی از مهم‌ترین و موثر‌ترین راه‌های ایجاد اعتمادبه نفس دائم است. وقتی تصمیم می‌گیرید کاری انجام دهید و از آن عقب نمی‌کشید و آن را پیش می‌برید، خودتان را به خودتان ثابت می‌کنید و اینجاست که اعتمادبه نفستان بالا می‌رود.

۳. ورزش کنید
ورزش منظم و همیشگی سطح انرژی شما را بالا می‌برد و مواد شیمیایی مختلفی تولید می‌کند-مثل تستسترون و اندروفین- که حالت مثبت تری به شما می‌دهد. به نظر می‌رسد ورزش به طور خودکار اعتمادبه نفس افراد را بالا می‌برد و رویکرد شما را نسبت به زندگی تغییر می‌دهد و راهی عالی برای بالا بردن اعتمادبه نفس است.

۴. تا زمانی که اعتمادبه نفس پیدا نکرده‌اید وانمود کنید که دارید
یک راه برای بیرون آمدن از محدودیت‌هایی که برای خودتان درست کردید، این است که یک قدم بیرون از منطقه آرامشتان بگذارید. ممکن است غیرعملی به نظر برسد. انگار فقط به خودتان دروغ می‌گویید اما موضوع همین است. این راهکار کاملاً عملی است. اگر احساس اعتماد به نفس نمی‌کنید، حداقل تظاهر کنید و طوری رفتار کنید که انگار به خودتان و توانایی‌هایتان کاملاً مطمئن هستید و طبق آن رفتار کنید. خیلی زود می‌بینید که احساس اعتمادبه نفس می‌کنید، اعتمادبه نفس واقعی.

۵. از محیطتان استفاده کنید
یک راه موثر برای تغییر خودتان این است که محیطتان را برحسب آن کسی که دوست دارید باشید، تغییر دهید. اگر می‌خواهید اعتمادبه نفس بیشتری داشته باشید، زندگینامه‌های افراد بااعتمادبه نفس را مطالعه کنید. همچنین سعی کنید با کسانی رفت وآمد کنید که اعتمادبه نفس بالایی دارند.

۶. مهارت‌های اجتماعیتان را تقویت کنید
روابط یکی از مهم‌ترین قسمت‌های زندگی ماست و تقویت مهارت‌های اجتماعی یکی از مهم‌ترین مواردی است که هر فردی باید یاد بگیرد. بهتر کردن نتایجی که در این زمینه می‌گیرید و به دست آوردن اطمینان بیشتر به مهارت‌های اجتماعیتان، اعتمادبه نفستان را به طور کلی بالا خواهد برد، در ضمن این سه نکته کلیدی را هم فراموش نکنید:
الف) مثبت بیندیشید.
ب) خودتان را با خودتان مقایسه کنید، نه با دیگران.
پ) خودتان را دوست داشته باشید

 

زیارت قبول طیبه جونم ممنون عزیزم که به یادمون بودی 
ان شاء الله حاجت روا بشی 
عزیزای دلم ببخشید من زیارت عاشورا رو با یک لعن و یک سلام میخونم ولی از ته دلم براتون دعا میکنم 
شما هم برای من همینطوری بخونید به زحمت نیفتید... همین که برام دعا میکنید ممنونم ازتون 
ان شاء الله به حق صاحب امروز امام حسین علیه السلام همگی حاجت روا بشید 
مهدیه جون تو پیام" ۰۶ آذر ۹۴ ، ۱۸:۲۳ "توضیح دادم.
فردا به نیت همه دوستان میخونیم نه فقط یه شخص.

سلام طیبه جون . ممنون . امیدوارم خوشبخت بشی .

مهدیه جون منم با یکبار خوندم .

طیبه جون مرسی.لطف کردی
بچه ها هر کس زیارت عاشورا رو هر طور خونده نیاز نیست اعلام کنه.ان شا الله که از همه قبول باشه.و همگی حاجت روا بشیم.


فقط لطفا" کسی نیاد بگه" من نخوندم. روز من که شد کسی زیارت عاشورا نخونه".همینطور که گفتم دعای هدیه به شهیده. مربوط به ما نیست که بخوایم ببخشیم.

نمیدونم چرا بعضی ها حد و حدود خودشون رو نمیدونن . واقعا به اونا چه ربطی داره که من چرا ازدواج نمیکنم یا حتی ازدواج میکنم .

خدایا خودت این مردم رو به راه راست هدایت کن .

عسل بانو جون من منظوری نداشتم عزیزم 
ان شاء الله از همه قبول باشه 
من هر شب خوندم.. ان شاء الله خدا حاجت همه رو بده 

مهدیه گلم میدونم منظوری نداشتی.
قبل از شما هم دوستان اعلام کردن که صد لعن و سلام رو نگفتن.
احساس کردم بچه ها عذاب وجدان دارن که اومدن و میگن.
منم میگم فرقی نمیکونه چطور خوندین.
فقط  مهمه که بخونین.مهم توسل و توکله
:*
فریده جون 
برو مهمونی و با بودنت شلوغ کاری کردن و شاد بودنت اجازه نده کسی حرف بزنه بهت.

پیش همچین آدمایی باید با غرور رفتار کرد و با غرور لهشون کرد. جلو اونها اینقدر شاد و پویا باش با همه حال و اهوال کن و گرم باش که گوشه گیرش کنی.

امتحان کن جواب میده.

۱۱ آذر ۹۴ ، ۱۷:۴۱ فریده به عسل بانو
ممنونم عزیزم . اون طرف به خودم چیزی نگفته به مادرم گفته . اگه به من میگفت مسلما در نهایت ادب جواب دندون شکنی بهش میدادم . ولی ناراحتم که ازدواج من چه سود یا ضرری بهشون میرسونه که به خودشون اجازه دخالت میدن .

در اوج ناراحتیم به این جمله قشنگ رسیدم :

وقتی کسی تورا رنجاند ناراحت نشو! این قانون طبیعت است،درختی که میوه شیرین دارد بیشترین سنگ را میخورد

۱۱ آذر ۹۴ ، ۱۷:۵۵ پرنسس زیبا
سلام بچه ها.ممنونم بهاره شمال جونم...ایشالا که خدا همیشه بهت سلامتی بده...

۱۱ آذر ۹۴ ، ۱۸:۴۸ نجیبه عروس خوشبخت 94
طیبه جون ممنون که دعامون کردی الهی بزودی خودت عروس بشی
یه دوست عزیز هیچ وقت پیش دیگران چهره غمگین بخودت نگیر , خیلی راحت صحبت کن
شوخ طبع باش که این مورد خیلی بهت کمک می کنه تو جمع بگو بخند کن 
دیگران وقتی چهره غمگین ادم را می بینن بیشتر رو زخم ادم نمک می پاشن
دختر خانمی را می شناسم زیبایی نداره ولی پدر و مادرش همش تو جمع میگن قربون دختر خوشگلم بشم که مثل ماهه, دخترش شده کوه اعتماد بنفس 
پس پدر و مادر هم در اعتماد بنفس بچه هاشون موثرن 

۱۱ آذر ۹۴ ، ۱۹:۰۳ نجیبه عروس خوشبخت 94
این ما هستیم که اجازه میدیم تا دیگران با ما چگونه رفتار کنند

۱۱ آذر ۹۴ ، ۱۹:۱۷ بهاره شمال
پرنسس جون همیشه سلامت باشی عزیزم همچنین همه ی دوستان خوب خودم
دوستان آرزو جون هم از کربلا برگشت
سلام دوستان
ممنون از شما که امروز دعام کردین.الهی که همه با هم و خیلی زود سفید بخت بشیم و بریم خونه بخت.
آرزو جون زیارتت قبول.
سیده زهرا جون فردا میخوایم به عموت متوسل بشیم.یکم ازش بهمون بگو
۱۱ آذر ۹۴ ، ۲۱:۳۴ سیده زهرا
سلام گلا امروز سر سفره سید شهداءخیییییییییییلی دعاتون کردم بخصوص ویژه دخترعمو سیده رقیه....داداشی هم اذان ظهر قبل از نذری اومد خلاصه روز پر کاری بود....عسل شیرین زبون امروز برات دعا کردم ویژه إن شاءالله خوشبخت بشی گلم.

عمو علاالدین متولد 39 و سال 64 هنگام مأموریت اعزام چند دکتر و پرستار توسط منافقین و ضد انقلاب طی یک برنامه ریزی که از قبل ریخته بودند مورد حمله و تصادف ساختگی قرار میگیرند که در همه اونها جانباز میشند و فقط عموی من به شهادت میرسه.

روزی که تازه  از ماه عسل(سفر مشهد)برگشته بود، به محل کارش که جهاد سازندگی بوده برای اعزام دوباره به جبهه میره و مسئول اونجا به عمو اجازه نمیده و میگه حالا زوده و شما تازه دامادید و تازه از سفر اومدی و من به خودم این اجازه نمیدم اما عمو کوتاه نمیاد و مسئول اونجا رو قسم به جدش میده و اصرار میکنه که باید شما امضاء کنید و ایشون برخلاف میل زیر برگه رو امضاء میکنند و مأموریت به عمو میدن و سرانجام درسال 64 به درجه رفیع شهادت نائل میشه...
اسم عمو رو با توجه به سید علاءالدین حسین برادر احمد بن موسی(ع) میگذارند...
طبق گفته های همه عمو بسیار مهربون بودن خییییییییییییلی وظیفه شناس بوده و بچه ها رو دوست میداشت..فردا ادامه میدم چون واقعا الان خیییییییییییییلی خسته ام ببخشیدگلا التماس دعا شب خوش ..
عسل بانو جون یه سوال برام پیش اومده شما که به ختمها اعتقاد داری 
چرا تو هیچ ختمی اسمت نیست؟ 
ببخشید ولی سواله دیگه ,یهو یادم اومد
ای کاش میدونستم کدوم دوستم داه سوال میپرسه؟
۱۲ آذر ۹۴ ، ۰۰:۲۷ سیده رقیه
ممنون دختر عمو
دوست خوبم ممنون از تذکرت.دیشب کلی فکر کردم.
سلام بچه ها خوبین دلم براتون تنگ شده بود

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی