عروس های خوشبخت همین روزهای خیلی نزدیک

...اندکی صبر، سحر نزدیک است

عروس های خوشبخت همین روزهای خیلی نزدیک

...اندکی صبر، سحر نزدیک است

عروس های خوشبخت همین روزهای خیلی نزدیک

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم

وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجاً لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ (آیه 21 سوره روم)
*ترجمه : ‏
‏و یکی از نشانه‌های ( دالّ بر قدرت و عظمت ) خدا این است که از جنس خودتان همسرانی را برای شما آفرید تا در کنار آنان ( در پرتو جاذبه و کشش قلبی ) بیارامید ، و در میان شما و ایشان مهر و محبّت انداخت ( و هر یک را شیفته و دلباخته دیگری ساخت ، تا با آرامش و آسایش ، مایه شکوفائی و پرورش شخصیّت همدیگر شوید ، و پیوند زندگی انسانها و تعادل جسمانی و روحانی آنها برقرار و محفوظ باشد ) . مسلّماً در این ( امور ) نشانه‌ها و دلائلی ( بر عظمت و قدرت خدا ) است برای افرادی که ( درباره پدیده‌های جهان و آفریده‌های یزدان ) می‌اندیشند .‏
صدق الله العلی العظیم
+++++++++++++++++
اللهم عجل لولیک الفرج
+++++++++++++++++
ساعت 12 ظهر هر روز دعای سلامتی و فرج برای امام عزیزمان، امام عصرمان،امام غریبتر از امام حسین، قرار امام زمانی اینجاست.
+++++++++++++++++
خدایا فدات بشم یه نظری به ما کن ....
ببخش و آزادمون کن از عقاب کرده هامون....
بردار آزمایشی که از پسش برنمیام ....
کمکمون کن تنهامون نذار به دادمون برس
ای مهربانترین ای بخشنده ترین ...
++++++++++++++
دوستان خوبم...
این وبلاگ اساسا با توکل به الله و توسل به 14 معصوم (بر آنها درود) بنا نهاده شده است اگر لایق باشد تقدیم میکنیم به امام عصر امام زمان عجل الله فرجه الشریف
یا فارِسَ الْحِجازِ اَدْرِکنی یا اَبا صالِحُ الْمَهْدی اَدْرِکْنی یا اَبا الْقاسِمِ اَدْرِکْنی وَ لا تَدَغْنی اِنّی عاجِزٌ ذَلیلٌ
+++++++++++++++++
arosekhoshbakht@gmail.com
+++++++++++++++++
خداوندا ! سپاسگزارم از اینکه حاجتم را برآورده کردی و همسر الهی برای من در نظر گرفتی و قول دادی همین روزا به من عطا کنی تا ابد سپاسگزارم
+++
توجه : هرگونه کپی برداری وبلاگ تا اطلاع ثانوی ممنوع میباشد.

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

آخرین نظرات

نویسندگان

بسم الله الرحمن الرحیم


امام حسین علیه السلام : مُجالَسَةُ أهْلِ الدِّناءَةِ شَرٌّ، وَ مُجالَسَةُ أهْلِ الْفِسْقِ ریبَةٌ
 همنشینى با اشخاص پست و رذل سبب شرّ و بد یختى خواهد گشت; و همنشینى و مجالست با معصیت کاران موجب شکّ و بدبینى خواهد شد.
+++
از دوستان گرامی که این مطلب رو میخونین درخواست دارم به تصویر پر مفهوم آخر همین مطلب خوب دقت کنند این همه جمعیت که در سپاه دشمن قرار گرفتند برای چی بود به نظر شما؟!!! خدایا ما را اینگونه آزمایش نکن...

+++

وقایع روز ششم محرم: 

 عمر بن سعد نامه ای را از عبیدالله دریافت می دارد که مضمون آن چنین است: من از لشکر سواره و پیاده چیزی را از تو فروگذار نکردم، و توجه داشته باش که مأمورانی سپرده ام تا هر روز وضعیت را به من گزارش کنند.

حبیب بن مظاهر از حضرت اجازه می گیرد تا نزد طایفه ای از بنی سعد که در آن نزدیکی ها زندگی می کردند رفته و آنان را به یاری فرا خواند، حضرت اجازه دادند. حبیب نزد آنها رفت و گفت:« امروز از من فرمان برید و به یاری حسین(ع) بشتابید تا شرف دنیا و آخرت از آن شما باشد». تعداد 90 نفر به پا خاستند و حرکت کردند، اما در میان راه با لشکر عمر بن سعد برخورد کردند و چون تاب مقاومت نداشتند، پراکنده شده و برگشتند. حبیب به نزد حضرت رسید و جریان را تعریف نمود. حسین گفت:« لا حول و لا قوه الا بالله

نامه امام از کربلا به برادرش محمد بن حنفیه و بنی هاشم

« مثل این که دنیا اصلاً وجود نداشته(اینگونه دنیا بی ارزش و نابود شدنی است) و آخرت همیشگی و دائم بوده و هست.

وقایع روز هفتم محرم: 

 تعداد نظامیانی که لباس و سلاح جنگی و حقوق از حکومت غاصب بنی امیه گرفته و به جنگ امام حسین(ع) آمده بودند را، بالغ بر 30 هزار جنگجو نوشته اند.

عمر بن سعد نامه ای بدین مضمون از عبیدالله دریافت کرد که: با سپاهیان خود بین امام حسین(ع) و اصحابش و آب فرات فاصله بینداز، به طوری که حتی قطره ای آب به امام(ع) نرسد، همان گونه که از دادن آب به عثمان بن عفان خودداری شد! عمر بن سعد500 سوار را در کنار شریعه ی فرات مستقر کردیکی از آنها فریاد زد: ای حسین!... به خدا سوگند که قطره ای از این آب را نخواهی آشامید تا از عطش جان دهی!

حضرت فرمود:« خدایا! او را از تشنگی هلاک کن و هرگز او را مشمول رحمتت قرار مده.» حمید بن مسلم می گوید به چشم خود دیدم که نفرین امام(ع) عملی گشت.

امام حسین(ع) سپاه دشمن را چنین نفرین کرد:

بار خدایا! باران آسمان را از اینان دریغ کن، و بر ایشان تنگی و قحطیهمچون سالهای قحطی یوسف در مصر) پدید آور و آن غلام ثقفی(حجاج بن یوسف) را بر ایشان بگمار تا جام زهر به ایشان بچشاند. زیرا آنها به ما دروغ گفتند و ما را خوار ساختند و خداوند( به توسط آن غلام) انتقام من و اصحاب و اهل بیت و شیعیان مرا از اینان بگیرد.

وقایع روز هشتم محرم: 

هر لحظه تب عطش در خیمه ها افزون می شد، امام(ع) برادرش عباس را به همراه عده ای شبانه حرکت داد. آنها با یک برنامه ی حساب شده، صفوف دشمن را شکسته و مشکها را پر از آب کردند و به خیمه ها برگشتند.
ملاقات امام(ع) با عمرسعد:

حضرت فرمود:« ای پسر سعد! ایا با من مقاتله می کنی و از خدا هراسی نداری؟» ابن سعد گفت:« اگر از این گروه جدا شوم، خانه ام را خراب و اموالم را از من می گیرند و من بر حال افراد خانواده ام از خشم ابن زیاد بیمناکم.» حضرت فرمود:« تو را چه می شود؟ خدا جان تو را به زودی در بستر بگیرد و تو را در روز قیامت نیامرزد...گمان می کنی که به حکومت ری و گرگان خواهی رسید؟ به خدا سوگند چنین نیست و به آرزویت نخواهی رسید

عبیدالله طی نامه ای عمر بن سعد را تهدید به عزل و برکناری کرده، می گوید:« اگر از فرمان من سر باز زنی، مسئولیت لشکر را به شمر بن ذی الجوشن واگذار خواهم کرد

سخن امام حسین(ع) با یارانش

« ای بزرگ زادگان! صبر پیشه کنید که مرگ جز پلی نیست که شما را از سختی و رنج عبور داده و به بهشت پهناور و نعمتهای همیشگی آن می رساند.

وقایع روز نهم محرم: 

شمر خود را به خیام امام(ع) رسانده، ضمن صدا کردن حضرت عباس(ع) و دیگر فرزندان ام البنین، می گوید:« برای شما از عبیدالله امان نامه گرفتم.» آنها متفقاً گفتند:« خدا تو را و امان نامه ی تو را لعنت کند، ما امان داشته باشیم ولی پسر دختر پیامبر نداشته باشد؟»

امام حسین(ع) توسط حضرت عباس(ع) از دشمن یک شب را برای نماز، راز و نیاز با خدا و تلاوت قرآن مهلت می گیرد.

حفر خندق در اطراف خیام برای مقابله با شبیخون دشمن و قطع کردن راه ارتباطی دشمن با خیام از سه طرف، - که فقط از یک قسمت ارتباط برقرار باشد- و یاران امام(ع) در آنجا مستقر بودند. این تدبیر امام(ع) برای اصحاب بسیار سودمند بود.

گروهی از لشکر عمر بن سعد به سپاه امام می پیوندند.

سخن امام(ع) خطاب به دشمن:

« وای بر شما! چه زیانی می برید اگر سخن مرا بشنوید؟! من شما را به راه راست می خوانم، اما شما از همه ی فرامین من سر باز می زنید و سخن مرا گوش نمی دهید، چرا که شکمهای شما از مال حرام پر شده و بر دلهای شما مهر شقاوت زده شده است.

وقایع روز دهم محرم: 

 امام(ع) با یارانش نماز صبح را به جماعت خواند و سپس با آنها چنین سخن گفت:« ...خدا به شهادت من و شما فرمان داده است. بر شما باد که صبر و شکیبایی را پیشه ی خود سازید.«

حضرت(ع)، «زهیر بن قین» را فرمانده راست سپاه و حبیب بن مظاهر را فرمانده چپ سپاه گمارد و پرچم را به دست برادرش حضرت عباس سپرد. گرچه سپاه دشمن به خیمه ها نزدیک می شد، ولی حضرت تیری نینداخت، چون می فرمود:« دوست ندارم که آغازگر جنگ با این گروه باشم.» عمر بن سعد تیر را بر کمان نهاده و به سوی یاران امام انداخت و گفت:« گواه باشید که اول کسی بودم که به سوی لشکر حسین تیر انداختم!» سپس سپاهیان عمر بن سعد تیر بر کمان نهاده و از هر طرف یاران حسین(ع) را نشانه رفتندامام(ع) فرمود:« یاران من! به پا خیزید و به سوی مرگ(شهادت) بشتابید، خدا شما را بیامرزد.» در حمله ی اول بالغ بر چهل تن شهید شدند و سپس یاران باقی مانده هر کدام به نوبت به تنهایی به میدان رزم شتافته و به شهادت می رسیدند و بعد از آنها نوبت به خاندان بنی هاشم رسید و آنها نیز شربت شهادت را نوشیدند.

امام حسین(ع) که یکه و تنها مانده بود، نگاهی به اجساد مطهر شهدا کرده و آنها را صدا می کرد. حضرت(ع) برای وداع آخرین به سوی خیام آمد، آنگاه در حالی که شمشیرش را از غلاف بیرون آورده بود در برابر دشمن قرار گرفت و جنگ نمود. دشمن از هر طرف وی را محاصره نمود. ناگاه تیری سه شعبه به قلب مبارکش اصابت کرد و در حالی که نشان یکصد و چند تیر و نیزه بر پیکرش بود، نقش بر زمین شد و روح مبارکش به ملکوت اعلی پیوست، اما شیون زنان، کودکان و حتی فرشتگان الهی بلند شد.


 منبع: http://radioquran.ir/?part=menu&inc=menu&id=1784 (رادیو قرآن)

+++

+++

 أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى فاطِمَةَ وَأَبیها وَبَعْلِها وَبَنیها ]وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها [بِعَدَدِ ما أَحاطَ بِهِ عِلْمُکَ .

اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

اللهم عجل لولیک الفرج

یا صاحب الزمان اغثنی ، یا صاحب الزمان ادرکنی

لبیک یا حسین لبیک یا اباصالح المهدی

یاالله مددی

سمیه
۳۰ مهر ۹۴ ، ۱۳:۵۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم 

توجه: دوستهای گلم ثبت نام این کاروان فدایی امام حسین علیه السلام نهایی شد اما شما که موفق نشدید میتونید صلوات بفرستید فقط دیگه اسم نمینویسیم و برای سفره معصوم دیگرمان ثبت نام بفرمایید دعاگویتان هستیم دعایمان کنید

شروع :94/08/01 جمعه تاسوعای حسینی 

پایان: 94/08/07 پنج شنبه 

توجه: خواستم زمان سفره امام حسین علیه السلام را طولانی تر کنم اما ترتیب طوری پیش میره که هفتگی خودش مناسبت داره و بعد از اربعین میرسیم به امام معصوم به خاک سپرده شده در سرزمینمان امام مهربانمان که گویا ان شاالله خیلی از ما ها باید دست پر بعد از این مصیبت با همسری بریم به زیارتش یا امام رضا علیه السلام به حسینت قسم ما ها را هم حاجت روا کن...

+++

دوستهای گلم به توجه این بزگواران شک نکنیم فقط کافیه ایمان داشته باشیم و ازشون بخواهیم...

+++

آقا جان سلام 

از سر سفره کریم اهل بیت اومدیم اینجا

 از سر سفره بردار مظلومت امام حسن علیه السلام...

و عجب روزی سفره تو شروع میشه روزی که به برادرت ابو الفضل حضرت عباس اختصاص داره مرد با غیرت خدا و دوست و دلگرمیه تو 

کسی که وقتی شهید میشه دست به کمر گرفتی آقا جان آقا جان اشکها و صدای شکسته شدن قلبت اجازه ادامه نوشتن را نمیدهند ولی مینویسم که بگویم دختری شیعه در امر ازدواجش به تو متوسل شده امری که کم از جهاد در راه تو ندارد و با یک ازدواج خوب میخواهیم لبیک گویان تر به سپاهت بپیوندیم

یا حضرت ابوالفضل العباس ما دخترای شیعه را هم دریاب...

آیا آقا جان لبیک ما را پذیرایی ...

آقا جان سرورم این توسل و روز شروعش میدونم اتفاقی نیست میدونیم واسطه ازدواج ما خواهی شد و به فال نیک میگیریم 

آقا جان به خواهرت به خواهر بزرگوارت حضرت زینب (س) به مهری که بین تو و او برقرار بود به چادرش قسم میدهم توبه ما را به درگاه خدا برسان و به آبرویت از او بخشش گناهمان را میخواهیم و ازدواج خوب را خواستاریم ...

به دخترت رقیه به دخترت سکینه...

آقا جان ناراحتم از این قسم ولی چاره ای ندارم انقدر گناه و غفلت و نادانی مرا احاطه کرده که میترسم صدایم به گوشت نرسد و مرا رها کنی به حال خود 

یا امام حسین ای مرد با غیرت خدا به مادرت زهرا (س) به چادرش و حجابش به پهلوی شکسته اش ....

مردی از مردان خدا، یک حسینی قسمت و روزی ما گردان...


+++

 أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى فاطِمَةَ وَأَبیها وَبَعْلِها وَبَنیها ]وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها [بِعَدَدِ ما أَحاطَ بِهِ عِلْمُکَ .

اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

اللهم عجل لولیک الفرج

یا صاحب الزمان اغثنی ، یا صاحب الزمان ادرکنی

لبیک یا حسین لبیک یا اباصالح المهدی

یاالله مددی

سمیه
۲۸ مهر ۹۴ ، ۲۲:۲۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

تصمیم داریم ختم زیارت عاشورا از این چهارشنبه 94/07/29 آغاز کنیم به هر روشی حتی فقط خواندن از روی آن

توجه: 40 روز نیست بلکه 40 تا است بنابراین هدف خواندن 40 بار زیارت عاشورا است

مخصوصا دوستانی که تا الان زیارت عاشورا نخوندن امتحان کنند عالیه...

قبول باشه 


+++

اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

اللهم عجل لولیک الفرج

یا صاحب الزمان اغثنی ، یا صاحب الزمان ادرکنی

لبیک یا حسین لبیک یا اباصالح المهدی

یاالله مددی

سمیه
۲۷ مهر ۹۴ ، ۲۳:۱۳ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم



وقایع روز چهارم محرم:

عبیدالله بن زیاد در مسجد کوفه مردم را چنین خطاب کرد:

«ای مردم! خاندان ابوسفیان را آزمودید و آنها را چنان که می خواستید یافتید! و یزید را می شناسید که دارای رفتار و روشی نیکوست که به زیردستان احسان می کند و بخشش های او بجاست! و پدرش نیز چنین بود! اکنون یزید دستور داده تا بین شما پولی تقسیم نمایم و شما را به جنگ با دشمنش حسین بفرستم». سپس دستور داد در تمام شهر ندا کنند و مردم را برای جنگ آماده ی حرکت سازند.

شمر بن ذی الجوشن با چهار هزار جنگجو، یزید بن رکاب با دوهزار جنگجو، حصین بن نمیر با چهار هزار جنگجو، مضایر بن رهینه با سه هزار جنگجو، و نصر بن حرشه با دوهزار جنگجو برای جنگ با حسین(ع) اعلام آمادگی کرده و حرکت به سوی کربلا را آغاز کردند.

امام در پاسخ قیس بن اشعث که سفارش به بیعت با یزید می کرد، فرمود:

نه به خدا سوگند، دست ذلت در دست آنان نمی گذارم و مانند بردگان از صحنه ی جنگ با آنان فرار نمی کنم.

وقایع  روز پنجم محرم: 

 نیروهای پراکنده در سطح شهر کوفه کم کم جمع شده و به لشکر عمر بن سعد می پیوندند. نوشته اند: شیث بن ربعی با هزار سوار به سوی کربلا روان شد.

عبیدالله عده ای را مأموریت داد تا در مسیر کربلا بایستند و از حرکت کسانی که به قصد یاری حسین(ع) از کوفه خارج می شوند، جلوگیری کنند.

 چون گروهی از مردم می دانستند که جنگ با امام حسین(ع) در حکم جنگ با خدا و پیامبر است، در اثنای راه از لشکر دشمن جدا شده و فرار می کردندنوشته اند: فرماندهی که از کوفه با هزار جنگجو حرکت کرده بود، چون به کربلا رسید، سیصد یا چهارصد نفر همراه او بودند و بقیه چون اعتقادی به این جنگ نداشتند، اقدام به فرار می کردند.

از سخنان امام حسین(ع) با سپاه دشمن

هیهات ما تن به ذلت نخواهیم داد. خدا و رسول او و مؤمنان هرگز برای ما ذلت و خواری را نپسندیدند. دامنهای پاکی که ما را پرورده است و سرهای پرشور و مردان غیرتمند هرگز فرومایگان را بر کشته شدن مردانه ترجیح ندهند.


منبع: http://radioquran.ir/?part=menu&inc=menu&id=1784 (رادیو قرآن)

+++


اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

اللهم عجل لولیک الفرج

یا صاحب الزمان اغثنی ، یا صاحب الزمان ادرکنی

لبیک یا حسین لبیک یا اباصالح المهدی

یاالله مددی

سمیه
۲۷ مهر ۹۴ ، ۲۳:۰۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

دوستای عزیزم ,

توی پست های تصمیم های رفتاری همیشه قرار نیست چیز جدیدی که نمیدونستیم رو یاد بگیریم . بلکه قراره از نکات خیلی کوچیک و جزئی صحبت کنیم که شاید در نظرمون خیلی مهم نیست و از کنارشون راحت میگذریم .

این هفته میخوام در مورد " سلام کردن " بگم . حتما میخواین بگین همه که اینو میدونن و انجام میدن . اتفاقا میخوام بگم برعکس . 

چقدر دیدین افرادی با تحصیلات بالا که در استفاده از کلمه خیلی ساده "سلام" مشکل دارن .

چقدر دیدین دختر خانم های خیلی زیبا و آراسته ای که تو دلتون تحسینشون کردین ولی از نظر اخلاق اجتماعی ......

بذارین تجربه خودم رو از این موضوع براتون بگم : تابستان مسافرت بودم و داشتم به دیدن یکی از اقوام میرفتم . پیرزنی رو از دور دیدم تقریبا دورادور میشناختمشون . در سلام کردن شک داشتم آخه نمیدونستم اصلا منو میشناسه یا نه . دلو زدم به دریا و سلام و احوال پرسی کردم خانم پیرزن کلی تحویلم گرفتو گفت تو ادب و احترامت رو از مادربزرگ خدا بیامرزت به ارث بردی. خیلی لذت بردم از کارم .یه آفرین به خودم گفتم .

سلام کردن نشان از شخصیت و فرهنگ ماست . نشان دهنده اینه که شما برای فرد مقابلتون خیلی ارزش قائل هستید و فرد مقابل اون انرژی مثبت و ارزش رو از کلام شما دریافت میکنه .

بیایید با همین نکات کوچک ولی با ارزش خودمون رو بسازیم.

* دوستان عزیزم تمام نکاتی که در پست های تصمیم های رفتاری گذاشته میشه حاصل مطالعات خودم در زمینه های روانشناسی (کتاب,سایت,مجله,تجربیات دوستانم و ....), استفاده از سمینارها , کارگاه های مهارتی است . دوست دارم دانسته های خودم رو با شما شریک بشم .همه مطالب پیش زمینه علمی دارند.

* منتظر نظراتتون هستم .

 

 

فریده
۲۶ مهر ۹۴ ، ۱۷:۴۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸ نظر