عروس های خوشبخت همین روزهای خیلی نزدیک

...اندکی صبر، سحر نزدیک است

عروس های خوشبخت همین روزهای خیلی نزدیک

...اندکی صبر، سحر نزدیک است

عروس های خوشبخت همین روزهای خیلی نزدیک

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم

وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجاً لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ (آیه 21 سوره روم)
*ترجمه : ‏
‏و یکی از نشانه‌های ( دالّ بر قدرت و عظمت ) خدا این است که از جنس خودتان همسرانی را برای شما آفرید تا در کنار آنان ( در پرتو جاذبه و کشش قلبی ) بیارامید ، و در میان شما و ایشان مهر و محبّت انداخت ( و هر یک را شیفته و دلباخته دیگری ساخت ، تا با آرامش و آسایش ، مایه شکوفائی و پرورش شخصیّت همدیگر شوید ، و پیوند زندگی انسانها و تعادل جسمانی و روحانی آنها برقرار و محفوظ باشد ) . مسلّماً در این ( امور ) نشانه‌ها و دلائلی ( بر عظمت و قدرت خدا ) است برای افرادی که ( درباره پدیده‌های جهان و آفریده‌های یزدان ) می‌اندیشند .‏
صدق الله العلی العظیم
+++++++++++++++++
اللهم عجل لولیک الفرج
+++++++++++++++++
ساعت 12 ظهر هر روز دعای سلامتی و فرج برای امام عزیزمان، امام عصرمان،امام غریبتر از امام حسین، قرار امام زمانی اینجاست.
+++++++++++++++++
خدایا فدات بشم یه نظری به ما کن ....
ببخش و آزادمون کن از عقاب کرده هامون....
بردار آزمایشی که از پسش برنمیام ....
کمکمون کن تنهامون نذار به دادمون برس
ای مهربانترین ای بخشنده ترین ...
++++++++++++++
دوستان خوبم...
این وبلاگ اساسا با توکل به الله و توسل به 14 معصوم (بر آنها درود) بنا نهاده شده است اگر لایق باشد تقدیم میکنیم به امام عصر امام زمان عجل الله فرجه الشریف
یا فارِسَ الْحِجازِ اَدْرِکنی یا اَبا صالِحُ الْمَهْدی اَدْرِکْنی یا اَبا الْقاسِمِ اَدْرِکْنی وَ لا تَدَغْنی اِنّی عاجِزٌ ذَلیلٌ
+++++++++++++++++
arosekhoshbakht@gmail.com
+++++++++++++++++
خداوندا ! سپاسگزارم از اینکه حاجتم را برآورده کردی و همسر الهی برای من در نظر گرفتی و قول دادی همین روزا به من عطا کنی تا ابد سپاسگزارم
+++
توجه : هرگونه کپی برداری وبلاگ تا اطلاع ثانوی ممنوع میباشد.

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

آخرین نظرات

نویسندگان

به نام حضرت دوست

همگامیهای عزیز سلامی به زلالی ضمیر بخشنده شما...

خوبین دوستهای گلم...

این هفته هم آمدیم با روحیه ای ان شالله خیلی قویتر و پاکتر و امیدوارتر از هفته های قبل

ما همه مطمئنیم خدا همه ما را دوست داشته که در این جمع قرارمان داده و نورهای امید در دلمان روشن کرده است دوستهای گلم دیدین بخشیدن چقدر لذت داره و اینکه به خودمان توجه کنیم و خودمان را دوست داشته باشیم چه نعمت بزرگیه و خداوند چقدر ما ها را دوست داشته که لیاقت زیستن داده و ما را بنده خود آفریده است دیدین چقدر مهربان بودن لذت داره و اینکه در تاج و تخت خلیفه اللهی نشستن و بخشش دیگران چه مقام دوست داشتنی و ارزشمندی هست که خدا به ما عطا کرده و متاسفانه هر از چند گاهی از آن غافل میشویم و به مقامی بسیار پایین چون ناامیدی،کینه توزی،ناتوانی،عجز،متوسل شدن به دیگران و فراموشی مهربانترین و بخشنده ترین و خیرخواهترین وجود عالم یعنی خدا تن میدهیم !!!

عزیزان!!! قول بدین که این راه را فراموش نکنید و همیشه با این روحیه تا در این دنیا نفسی مانده به زندگی ادامه بدهید بله عزیزان لیاقت شما بهترینهاست و به قول حضرت علی علیه السلام بهای شما بهشت است به کمتر از آن راضی نشوید دوستهای گلم ما این گامهای را برداشتیم چون میخواهیم گامهای بزرگتری برداریم 

میدانستید که خدا با شما آنطور رفتار خواهد کرد که شما با مخلوقاتش رفتار میکنید بنابراین یادمان باشد اگر ببخشید و خیر بخواهید و به خدا بسپارید خدا نیز شما را خواهد بخشید و با صفت رحمت خود با شما سخن خواهد گفت و نه با صفت غضب!!!!!!

بنابراین دوستهای گلم این هفته میخواهم بگویم اگر زرنگی کردید و کینه ای را در دل نگه داشتید خداوند از شما زرنگتر است بنابراین عقده را باز کنید قبل از آنکه به عقده ای استخوان شکن دچار شوید قبل از آنکه کار را بر خود به شدت سخت کنید و برای جلب رحمت خداوند به سالها استغفار دچار شوید عجله کنید و وجدان خود را از خود و از غیر سبک کنید و همه امور را به خداوند بسپارید که حضرت علی علیه السلام با همه قدرت جسمی و معنوی خود به هنگام غضب و کینه شمشیر نکشیدند و شمشیرشان فقط در راه حق یکتا و امر و نهی او به کار می افتاد و بقیه اولیاء خدا نیز!!!!!!!!!!! بنابراین ما که بالاتر از این عزیزان نیستیم پس به خود بیایید و رفتار خود را اصلاح کنید و بدخواهی اگر دارید که به هیچ عنوان به خیر نمیشود تمام اعمالش را به خدا بسپارید و هدایت و خیر و مهرش را در حق خود از خدا بخواهید و همچنان با این حس ششم خود معجزه ها کنید و اشرار را با تمام شرشان به روشهای گفته شده و به یاری خدا دفع و نابود و تبدیل به خیر کنید پس تاج و تخت خلافت خود را همچنان حفظ کنید و گوش به کلام و فرمان خداوند بسپارید و اما دوستهای گلم این مرحله را دوستانی که گامهای پیش را انجام دادند میتوانند انجام دهند در این گام چه خواهیم کرد: 

در این گام با تمام وجود به تواضع و خاکساری در برابر خدای یکتا به توبه خواهیم پرداخت خدایی که خالق ما است و همه امور زندگی به دست اوست و به اذن اوست که ما الان میتوانیم بگوییم هستیم ، وجود داریم، نیازمندیم و ... بنابراین نادانی و جهالت بس عظیمی است که وجود خود را به محضر غیر او که خودش نیز ناتوان است وقف کنیم !!!!!!!

بنابراین دوستهای گلم !!!

لحظه ای درنگ کنید و دور از هیاهو و خواسته های درون در سکوت کامل، خود را در محضر خدا با توام حواس تصور کنید ببینید در تمام این سالهای عمری که از خدا دارید چی دارید به خدا عرضه کنید که مایه آبروی شما باشد و آخرتتان را یعنی روزی که دیگه اختیار از شما گرفته خواهد شد و به قولی گذر پوست هست را تضمین کند چی دارید خدایی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

همش گفتیم خدا بده، خدایا میخوام، خدایا ندادی، خدایا بهم ظلم کردی، خدایا خدایا ...من ....من ..... من.... اون ..... اون.... اون....این.... این... این... و ....

به هرحال این دنیا در عین بی نظمی، نظم خود را دارد وگرنه سنگ روی سنگ بند نمیشه پس دوستهای گلم اینجا ما اومدیم که خود را در نظمی که خدا خیر ما را در آن قرار داده و خوشبختیه ما در آن است را از خدا طلب کنیم یعنی خیری که با دستهای خودمان از آن خارج شده ایم و تا پاک نشویم به آن نخواهیم رسید و تا از خدا نخواهیم و طلب بخشش از تمام اعمال اشتباه خواسته یا ناخواسته خود نکنیم به این بهشت زندگیمان نخواهیم رسید یعنی حق خوشی که خدا از ازل برای همه تعریف کرده است!!!!!!

بنابراین دوستهای گلم این هفته تمام حواس خود را فقط به استغفار از اعمال اشتباه خود معلوم و غیر معلوم خود اختصاص میدهیم و ذره ذره عمل خود را به ذهن می آوریم و توبه میکنیم یک توبه مشت و واقعی! حتی پیش میرویم و اعمالی که ممکنه در آینده به خطا برویم را هم طلب بخشش میکنم دوستهای گلم خیلی خودمانی بگم به خاک بندازید خودتان را پیش همه قدرت شکست ناپذیر و به تمام سرکشی ها و کوتاهی ها پایان بدین تا دیر نشده عجله کنید و فرصتها را از دست ندهید !!!!

به خدا بگویید:

 ***خدایا! ای خدای بخشنده و مهربان! ای خدای توبه پذیر! ای پناه واقعی من! ای بخشاینده خطای گناهکاران! ای مشتاقترین به بازگشت بنده گناهکار ! تاب این همه تاوان ندارم! به دادم برس ای با غیرت ترین ! ای مهربانترین! از غضبت به رحمتت پناه آورده ام!  گمراه شده ام اما در حال حاضر راه درست را میجویم! از (عمل خود را بگویید) توبه میکنم عاجزانه خواستارم عذاب آن را از من برداری! قول میدهم دیگه مرتکب این خطا نشوم!***

دوستهای گلم توبه نصوح کنید و این توبه زیبا را با تمام وجود در خلوص کامل،به خدا تقدیم کنید در ضمن دعای زیبای توبه امام سجاد به این امر کمک میکنه پیشنهاد میکنم از دستش ندهید...

برای تک تک شما آرزوی موفقیت و پیروزی در قدمهای به رنگ خدا دارم خوشبخت بشید به حق خدا...

+++


و اما گروه دوستان منتخب این هفته :
"سیده رقیه و نجیبه عروس خوشبخت 94"

امیدوارم این هفته حسابی براشون دعا کنید و خوشبختی و خیرشون را از خدا بخواهید
 و دو دوست عزیز یار خوبی برای هم باشید در دعاها و نذرهایی که در حق هم بر میدارید.
جمله تقدیمی ما: 

+++خدایا بار الها! از تو خواهش میکنم و تقاضا میکنم به حق بندگان پاکت و به حق عظمت خودت هر چه شر است از این دو عزیز هفته ما  "سیده رقیه و نجیبه عروس خوشبخت 94"دور کنی و تمام موانع را از سر راه ازدواجشان نابود کن و ازدواجی با خیر و برکت به زودی زود نصیب و قسمتشان گردان که شروع یک زندگی نو همراه با خوشبختی در این دنیا و آخرت باشد ازدواجی که هم خودشان و هم همسرشان از هم راضی باشند و تو هم از هر دو زوج گرامی،الهی آمین یا رب العالمین+++

توجه توجه توجه: دوستهای مهربونم! یادتون نرود !!!!!!!!!!!!برای برداشتن یک گام دیگه تا هدف قشنگ و الهیمون اینجا بهم خبر بدین ...

برایتان آرزوی شادکامی و طراوت و تازگی میکنم ...
تا گامی دیگر...

یا حق

۹۴/۰۹/۱۹ موافقین ۲ مخالفین ۰
سمیه

همسرم

نظرات  (۲۵)

منم موافقم توبه مرحله مهمیه
برای سیده رقیه و نجیبه عزیز آرزوی بهترینها رو دارم
۱۹ آذر ۹۴ ، ۱۱:۲۵ نجیبه عروس خوشبخت 94
سلام سمیه جون باور کن به دلم افتاده بود امروز نوبت منه , وقتی اسمم را دیدم کنار دوست عزیزم سیده رقیه خیلی خوشحال شدم 
سمیه جون ,بهاره جون ممنون از لطفتون الهی بزودی عروس بشید
سیده رقیه من هر روز دعات می کنم اسمت تو لیست امن یجیبم هست 
ولی امروز برات 110 صلوات می فرستم ان شاءالله بزودی عروس بشی
۱۹ آذر ۹۴ ، ۱۳:۲۴ سیده رقیه
سلام.وای نجیبه جون چه قدر جالب.دارم شاخ درمیارم.گلم منم برات133تاصلوات برای حضرت ابولفضل العباس میفرستم.
۱۹ آذر ۹۴ ، ۱۴:۲۱ پرنسس زیبا
سلام.نجیبه عزیزم و سیده رقیه عزیز براتون دعا میکنم انشااله که بزودی عروس خیلی خوشبخت بشین و  به هرچی ک میخوایین برسین :-*

سلام

نجیبه جون و سیده رقیه عزیز من برا عروس شدنتون 110 صلوات و 110 امن یجیب میخونم

ایشالا خوشبخت بشید

۱۹ آذر ۹۴ ، ۱۵:۳۲ نجیبه عروس خوشبخت 94
سیده رقیه عزیز, پرنسس گل, فیروزه مهربون خیلی خیلی ممنونتونم 
خیلی خوشحالم کردید
سیده رقیه سیدی برام زیاد دعا کن 
من هر روز دعات می کنم الهی خیلی زود عروس بشی 
۱۹ آذر ۹۴ ، ۱۶:۴۲ سیده رقیه
چشم نجیب جونم.تو هم برا من دعاکن.
ان شاالله هممون بعد ماه صفر عروس بشیم.الهی آمین.
سمیه جون میشه پاتوق جدید بذاری.پاتوق 5 پیدار کردنش مشکل شده.
نجیبه و سیده رقیه الهی که خیلی زود خوشبخت بشین.
۲۰ آذر ۹۴ ، ۱۰:۵۹ نجیبه عروس خوشبخت 94
سلام ممنون عسل جون ,الهی خودت هم بزودی عروس بشی
سلام سمیه جون قلمت عالیه.
خیلی به دلم چسبید.

اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَهْتِکُ الْعِصَمَ کریما ببخش گناهی که آبرویم را می ریزد ‏ا‏

اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ النِّقَمَ‏  علیما ببخش گناهی که باران غم بر من ببارد

اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُغَیِّرُ النِّعَمَ رحیما ببخش گناهی که نعمتم را دگرگون سازد

‏اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبِسُ الدُّعَاءَ وتُنْزِلُ الْبَلاَءَ مهربانا ببخش گناهی که دعایم را حبس می کند و باران بلا بر من می بارد 

۲۰ آذر ۹۴ ، ۱۳:۰۵ داستان توبه نصوح

مردی که سالیان سال همه را فریب داده بود نصوح نام داشت. نصوح مردى بود شبیه زنها ،صدایش نازک بود صورتش مو نداشت و اندام زنانه داشت. او مرد شهوتران بود و  با سواستفاده از وضع ظاهرش در حمام زنانه کار مى کرد. هیچ کسى از وضع نصوح خبر نداشت، او از این راه هم امرارمعاش می کرد و هم ارضای شهوت.

نصوح چندین بار به حکم وجدان از کارش توبه کرده بود اما هر بار توبه اش را می شکست.

او دلاک و کیسه کش حمام زنانه بود. آوازه تمیزکارى و زرنگى او به گوش همه رسیده و زنان و دختران و رجال دولت و اعیان و اشراف دوست داشتند که وى آنها را دلاکى کند.

آوازه ی صفاکاری نصوح تا کاخ شاهی آن شهر رسیده بود و روزى در کاخ شاه صحبت از او به میان آمد. دختر شاه به حمام رفت و مشغول استحمام شد. از قضا گوهر گرانبهاى دختر پادشاه در آن حمام مفقود گشت.

از این حادثه دختر پادشاه در غضب شد و دستور داد که همه کارگران را تفتیش کنند تا شاید آن گوهر ارزنده پیدا شود.

کارگران را یکى بعد از دیگرى مورد جستجو قراردادند تا اینکه نوبت به نصوح رسید، او از ترس رسوایى، حاضر نـشد که وى را تفتیش ‍ کنند، لذا به هر طرفى که مى رفتند تا دستگیرش کنند، او به طرف دیگر فرار مى کرد و این عمل او سوء ظن دزدى را در مورد او تقویت مى کرد و لذا مأمورین براى دستگیرى او بیشتر سعى مى کردند.

نصوح هم تنها راه نجات را در این دید که خود را در میان خزینه حمام پنهان کند، ناچار به داخل خزینه رفته و همین که دید مأمورین براى گرفتن او به خزینه آمدند و دیگر کارش از کار گذشته و الان است که رسوا شود به خداى تعالى متوجه شد و از روى اخلاص توبه کرد در حالی که بدنش مثل بید می‌لرزید با تمام وجود و با دلی شکسته گفت: “خداوندا گرچه بارها توبه‌ام بشکستم، اما تو را به مقام ستاری ات این بار نیز فعل قبیحم بپوشان تا زین پس گرد هیچ گناهی نگردم”. نصوح این بار از ته دل توبه واقعی نمود. ناگهان از بیرون حمام آوازى بلند شد که دست از این بیچاره بردارید که گوهر پیدا شد.

محافظین از او دست برداشتند و نصوح خسته و نالان شکر خدا به جا آورده و از خدمت دختر شاه مرخص ‍ شد و به خانه خود رفت.

او عنایت پرودگار را مشاهده کرد. این بود که بر توبه اش ثابت قدم ماند و فوراً از آن کار کناره گرفت.

چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد، ولی نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی و مشت و مالی نیستم و دیگر هم نرفت. هر مقدار مالى که از راه گناه کسب کرده بود در راه خدا به فقرا داد و چون زنان شهر از او دست بردار نبودند، دیگر نمى توانست در آن شهر بماند و از طرفى نمى توانست راز خودش را به کسى اظهار کند، ناچار از شهر خارج و در کوهى که در چند فرسنگی آن شهر بود، سکونت اختیار نمود و به عبادت خدا مشغول گردید.

نصوح شبی در خواب دید که کسی به او می گوید:”ای نصوح! تو چگونه توبه کرده اى و حال آنکه گوشت و پوست تو از فعل حرام روئیده شده است؟ تو باید چنان توبه کنى که گوشتهاى حرام از بدنت بریزد.”

همین که نصوح از خواب بیدار شد با خودش قرار گذاشت که سنگ هاى سنگین حمل کند تا گوشت هاى حرام تنش را آب کند. نصوح این برنامه را مرتب عمل مى کرد تا در یکى از روزها همانطورى که مشغول به کار بود، چشمش به میشى افتاد که در آن کوه چرا می کرد. از این امر به فکر فرو رفت که این میش از کجا آمده و از کیست؟ عاقبت با خود اندیشید که این میش قطعاً از شبانى فرار کرده و به اینجا آمده است، بایستى من از آن نگهدارى کنم تا صاحبش پیدا شود . لذا آن میش را گرفت و نگهدارى نمود.

آن میش زاد ولد کرد و نصوح از شیر آن بهره مند مى شد تا سرانجام کاروانى که راه را گم کرده بود و مردمش از تشنگى نزدیک به هلاکت بودند عبورشان به آنجا افتاد، همین که نصوح را دیدند از او آب خواستند و او به جاى آب به آنها شیر مى داد که همگى سیر شده و راه شهر را از او پرسیدند. وى راهى نزدیک را به آنها نشان داده و آنها موقع حرکت هر کدام به نصوح احسانى کردند و او در آنجا قلعه اى بنا کرده و چاه آبى حفر نمود و کم کم در آنجا منازلى ساخته و شهرکى بنا نمود و مردم از هر جا به آنجا آمده و در آن محل سکونت اختیار کردند، همگى به چشم بزرگى به او مى نگریستند.

رفته رفته، آوازه خوبى و حسن تدبیر نصوح به گوش پادشاه آن عصر رسید که پدر همان دختر بود که جواهرش در حمام زنانه مفقود شده بود و باعث توبه نصوح شده بود. شاه از شنیدن این خبر مشتاق دیدار او شده، دستور داد تا وى را از طرف او به دربار دعوت کنند.

همین که دعوت شاه به نصوح رسید، نپذیرفت و گفت: “من کارى و نیازى به دربار شاه ندارم” و از رفتن نزد سلطان عذر خواست.

مامورین چون این سخن را به شاه رساندند شاه بسیار تعجب کرد و اظهار داشت حال که او نزد ما نمی آید ما مى رویم او را ببینیم.

شاه همراه با درباریانش به سوى نصوح حرکت کرد، همین که به آن محل رسید به عزرائیل امر شد که جان پادشاه را بگیرد، پس پادشاه در آنجا سکته کرد و نصوح چون خبردار شد که شاه براى ملاقات و دیدار او آمده بود، در مراسم تشییع او شرکت و آنجا ماند تا او را به خاک سپردند و چون پادشاه پسرى نداشت، ارکان دولت مصلحت دیدند که نصوح را به تخت سلطنت بنشانند.

[

نصوح چون به پادشاهى رسید، بساط عدالت را در تمام قلمرو مملکتش گسترش داد و بعد با همان دختر پادشاه که ذکرش رفت، ازدواج کرد و چون شب زفاف و عروسى رسید، در بارگاهش ‍ نشسته بود که ناگهان شخصى بر او وارد شد و گفت “چند سال قبل، میش من گم شده بود و اکنون آن را نزد تو یافته ام، مالم را به من برگردان.” نصوح گفت : درست است و دستور داد تا میش را به او بدهند.

آن شخص گفت که چون میش مرا نگهبانى کرده اى هرچه از منافع آن استفاده کرده اى، بر تو حلال ولى باید آنچه مانده با من نصف کنى.

نصوح گفت: درست است و دستور داد تا تمام اموال منقول و غیر منقول را با او نصف کنند.

آن شخص گفت: بدان اى نصوح، نه من شبانم و نه آن میش است بلکه ما دو فرشته براى آزمایش تو آمده ایم. تمام این ملک و نعمت اجر توبه راستین و صادقانه ات بود که بر تو حلال و گوارا باد، و از نظر غایب شدند.


۲۰ آذر ۹۴ ، ۱۳:۲۴ نجیبه عروس خوشبخت 94
داستان توبه نصوح بسیار زیبا بود 
الهی ما هم بتونیم توبه نصوح کنیم تا گناهانمون بخشیده شود
من دارم سعی خودم را می کنم ان شاءالله خداوند هم کمکم کند
نجیبه جون و سیده رقیه جون الهی که به زودی به همسرای الهی تون برسید و خوشبخت بشید من هم به نیت خوشبختیتون امن یجیب و زیارت عاشورا میخونم.. 
۲۰ آذر ۹۴ ، ۱۸:۵۲ سیده رقیه
ازهمتون خیلی خیلی ممنونم.
سلام نجیبه گلم وسیده رقیه عزیزم ان شالله بزودی به همسر الهیتون برسید منم امن یجیب براتون میخونم

سلام عروس خانمهای این هفته

امیدوارم خوشبخت بشید . منم براتون امشب 100 تا صلوات میفرستم .

۲۰ آذر ۹۴ ، ۲۱:۴۱ نجیبه عروس خوشبخت 94
وووووووووووووی چه دوستای خوبی دارم 
مریم جون, طیبه گلم, فریده مهربون خیلی خیلی ممنونم 
الهی بزودی عروس بشید
سلام عروس خانوما
سمیه جون ممنون از قلم زیبات عزیزم ان شاء الله حاجت روا بشی 
نجیبه جونم سیده رقیه عزیزم براتون آرزوی بهترینها رو میکنم ان شاء الله خوشبخت بشید و به زودی زود اسمتون رو تو لیست عروسها ببینم 
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 
سلام . ممنون سمیه جون . الهی خوشبخت بشی.
خدایا شکرت که میان نجیبه ، سیده رقیه و همسرشان عشق برقرار میکنی و مقدمات ازدواج آنها را فراهم میکنی. من هم برای شما عزیزان صلوات و امن یجیب میخونم
۲۱ آذر ۹۴ ، ۱۰:۳۹ نجیبه عروس خوشبخت 94
مهدیه جونم ,محبوب جونم ان شاالله خداوند بهتون سلامتی بده همراه با بهترین زندگانی عروس بشید انشاالله
ممنون از دعاهای قشنگتون امین میگم
سلام . امروز براتون 100 تا صلوات فرستادم . الهی خوشبخت بشید .
۲۱ آذر ۹۴ ، ۲۱:۵۷ سیده رقیه
منوهمتون شرمنده کردین.من نتونستم برا هیچ کدومتون دعابخونم ولی همینطوری دعا کردم.چون واقعا خیلی ختم برداشتم.ازهمتون حلالیت میخوام.
۲۲ آذر ۹۴ ، ۱۴:۲۷ فاطمه۶۴عروس خوشبخت
نجیبه جون وسیده رقیه جون ان شاء الله بزودی خبرازدواج پرخیروبرکتتون.....واستون خیلی دعامیکنم....
دوستای گلم سیده رقیه و نجیبه براتون آرزوی خوشبختی میکنم
منم برای حاجت رو شدنتون 100 تا صلوات میفرستم
سلام دوستای مهربون و عروس خانوم های خوشگل ....
عروس خانوما سیده رقیه جون  و نجیبه جون ان شالله خیلی زود خدا دستتونو میزاره تو دست جفت الهی تون .... ان شالله که خوشبخت بشید و همه ی دخترای پاک و مهربون اینجا خوشبخت بشن... الهی آمین.
منم برای حاجت روا شدنتون نفری 114 تا صلوات میفرستم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی