سلام مهدیه جان . به سلامتی . زیارتشون قبول . ازشون تشکر کن . خیلی لطف کردن .
اتفاقا دعاگوی دوست خوبی مثل تو هستم .
سمیه جوووووون
اینجا چقدر قشنگ شده . دستت درد نکنه .
سلام عزیزم . چرا اینقدر کم پیدایی ؟
بچه هااااااااااااااااا بچه هااااااااااااااااااااااا
کجاین شما ؟ چرا هیچکس نیست؟
سلام دوس های گلم
همگی خوبید خیلی دلم براتون تنگ شده بود ... من وقت نمیکنم به وبلاگ بیام ولی به یاد همتون هستم و براتون دعا میکنم...دوستون دارم التماس دعا...
سیده زهرای عزیز سلام
تو رو خدا برا منم خیلی دعا کن.
سلام دوست جونیا
سیده زهراجون فدای قلب پاک ومهربونت.........خوش به حالتون چه سعادتی نصیبتون شده اجرتون با سیداشهداع
سلام دوستای عزیزم
سیده زهرا جونم ، ممنون که به یادمی . خوشبخت بشی .
سلام عزیزان
واقعا سعادت بزرگیه که لیاقت اینو داشته باشیم که دوستمون سر سفره حضرت رقیه دعامون کنه
ان شاالله که خدا به مظلومیت این طفل 3 ساله هممون رو حاجت روا کنه.
بازم ممنون از سیده زهرای عزیز و ممنون از دل دریاییش
سلام به همه دوستان
سیده زهرای عزیز امیدوارم به حق رقیه عزیز حاجت روا بشی. ممنون از بزرگواریت
موقع هم زدن آش هم برامون دعا کن تا رشته زندگی به دستمون بیفته.
ان شا الله
سلام عزیزان
منم با خوندن نماز جعفر طیارموافقم . زمانشو تعیین کنید
سلام دوس های گلم
سیده زهرای عزیزم وقتی که دیدم اسم ام رو نوشتی اشک تو چشام جمع شد الهی حضرت رقیه واسطه ازدواج خوب و زود و برخیر و برکتت بشه هر جی از خدا میخوای بهت بده.
نجیبه جون من سعی خودم را میخونم با شما دوس های گل همراه باشم ان شا الله همگی به ببهترین شکل ممکن حاجت روا بشیم.از همتون التماس دعا دارم.
سلام به همه دوستهای عزیز
منو از دعاهای خودتون بی نصیب نذارید . ممنونم .
امام جعفر صادق علیهالسلام در حدیثی ارزشمند به مومنان توصیه فرمودهاند که نومیدانه دست از دعا نکشند و در اجابت دعا عجله به خرج ندهند.
امام جعفر صادق علیهالسلام فرمودند: مؤمن پیوسته در خیر و رفاه و رحمت خداست، مادام که عجله نشان ندهد و نومیدانه دست از دعا نکشد.
راوى مىگوید: عرض کردم: چگونه عجله نشان مىدهد؟ فرمود: مىگوید مدتها است دعا مىکنم و اجابتى نمىبینم.
متن حدیث:
الإمامُ
الصّادقُ علیهالسلام: لا یَزالُ المُؤمِنُ بِخَیرٍ ورَخاءٍ وَرَحمَةٍ
مِنَ اللّه ما لَم یَستَعجِلْ فَیَقنَطُ فَیَترُکُ الدُّعاءَ . قُلتُ لَهُ :
کَیفَ یَستَعجِلُ ؟ قالَ : یَقولُ : قَد دَعَوتُ مُنذُ کَذا وکَذا ولا
أرَى الإجابَهَ !
سیده رقیه جونی خدانکنه دلت گرفته باشه غصه نخور خدابزرگه همه چی رو بسپر به خدا امیدوارم بحق خانم حضرت رقیه س بزودی ازدواج میکنی منم امشب اگه قابل باشم یه سوره فتح به نیت شما وهمه ی دوستان میخونم که ان شالله بزودی گره ازکارهمه باز بشه
سلام سیده زهرای عزیز
قبول باشه
ان شاالله حاجت روا
ممنون سیده زهرا . لطف کردی . امیدوارم جواب این خوبی رو به بهترین شکل دریافت کنی . خوشبخت بشی .
بچه ها بیایید حرف بزنیم . من دلم گرفته است .
ممنونم عزیزم . نه تلقین نمیکنم . وقتی میام اینجا خدارو شکر با وجود دوستای گلی مثل تو حالم خوب میشه .
عزیزم تو هرچی بگی چشم بسته قبول میکنم .
عزیزم این حرفها چیه . این نتیجه پشتکار خودته . خدارو شکر
درمورد پیشنهادت هم به نظرم خیلی عالیه ولی به شرطی که عروس خانم های دیگه هم همراهمون باشن .
سلام عسل جونم
عالیه . ولی از ورزش عقبی ها . دوست دارم بچه های دیگه هم استفاده کنن . آراستگی یه دختر واقعا بهش اعتماد به نفس میده . ولی بچه ها یا استفاده میکنن و چیزی نمیگن یا واقعا استفاده نمیکنن .
سلام به همممممممه
نجیبه جونی منم موافقم بااین پیشنهاد خوبت این همه غصه خوردیم چه فایده داشت ازاین به بعد میخام همه چی روبسپرم به خدا وشادباشم وفکرای خوب بکنم فقط ببخشیدکم ترمیتونم بیام گزارش کارامو بدم ولی همراتون پیش میرم
عسل بانو جون ممنونم ازمحبتت انشالله بزودی چراغ خونه ی داییتون با اومدن فرزند صالح روشن بشه آمین
سلام به همه . اوووووه چه خبره اینجا .
خدارو شکر . امروز اینجا فعال بوده .
عسل بانو جونم ، ممنون که میخوای اسمامون رو بدی واقعا لطف میکنی . امیدوارم دایی و زن داییت صاحب فرزند صالحی بشن . الهی آمین
طیبه جون ، مهدیه 70 جون چقدر من به یادتون بودم عزیزانم ( میخواستم اسامیتون رو برای گامهای ازدواج بزارید نمیدونم ثبت نام کردید یا نه )
نجیبه جون برای زحماتت ممنونم گلم
همون روز یکشنبه به عنوان پست رفتاری میذارمش . خوبه ؟
عزیزمی . کل زحمتشو که تو کشیدی . ممنون :-*
عزیزم امیدوارم بیای تو پست های زن باشیم من و سیده زهرا بخونی و با همراه باشی . خودت رو مشغول کن عزیزم . قصدم اصلا نصیحت یا دخالت نیست . دوست دارم بیشتر تو جمعمون باشی البته خواننده خاموش نه روشن روشنه :-))
منتظرت هستیم
سلام عروس های خوشگل و گل
نجیبه جونم ممنونم . من خودم میخواستم به بچه ها بگم که ازین به بعد به ازای هر تغییر خوبشون به خودشون جایزه بدن. جایزه میتونه تماشای یه فیلم ، خوردن چیپس مورد علاقه ات و ....باشه . حالا فکر کن جایزه از جمعی از دوستات باشه تازه اونم چی ؟ دعا . بهترین پاداشه . عاااایه . من عاشق این جایزه ام . من خودم برنده میخوام باشم :-)))
نجیبه جونم ، سیده زهرا جونم
عاااااااشقتونم . از خدا میخوام خوشبخت بشید و ازدواج موفقی داشته باشید . الهی آمین
نجیبه جون امیدوارم خوشبخت بشی . زندگیت پر از خیر و برکت و ارامش باشه .
چرا بد موقع دوست عزیز ؟
بهاره جان ، امیدوارم خوشبخت بشی و ازدواجت برات بهترین ها رو به همراه بیاره . الهی آمین
ممنونم نجیبه گلم .
نور کامپیوتر خیلی ناثیر میذاره .
دوستان با اجازتون من هم میرم . شبتون خوش .
الهی تموم دوستانم در این وبلاگ رو خوشبخت کن .
سلام نجیبه جونم
آمین به تموم دعاهات
امیدوارم هیچ مشکلی نداشته باشی دوست عزیز . خدای مهربون به دوستمون کمک کن مشکلی براش پیش نیاد . آمین
سلام گلا
نجیبه جون اسم منو از قلم انداختی
سلام سیده زهرا جونی
من پارسال یه عطر بسیار خوشبو گرفتم ولی متاسفانه گمش کردم . اصلا یادم نیست اسمش . قراره برم دوباره ولی نمیدونم کی . هروقت گرفتم بهت میگم . شرمنده نتونستم کمکی کنم بهت .
خیلی هم عالیه . من هم دیشب و هم امروز 100 تا یاعلی گفتم .
بجه ها من و نجیبه امروز برای خوشبختی فاطمه 64 عزیزمون 110صلوات میفرستیم .
اگر دوست دارید ملحق بشید دعای دسته جمعی یه چیز دیگه است .
مطمئنم وقتی برای دوستامون اینطور ازته دل دعا کنیم خدا هم خودش میبینه و پاداشش رو بهمون میده .
مرسی نجیبه جون برای دل پاکت .
مطمئن باش به بهترین شکل جوابش رو میبینی .
من صلواتم رو فرستادم .
سلام طیبه جون کم پیدا :-))
آمین به دعاهای قشنگت عزیزم . امیدوارم خوشبخت بشی .
سلام عروسای خوشکل
منم برا عروس شدن فاطمه جون امروز 110 صلوات میفرستم
بچه ها ازتون ممنونم . امیدوارم به حق امام حسین هممون خوشبخت بشیم .
تا الان شدیم : نجیبه ، طیبه ، محبوب ، فیروزه و خودم
من سر نمازام دعاش میکنم .
تا الان شدیم : نجیبه ، طیبه ، محبوب ، فیروزه ، پرنسس زیبا و خودم
نجیبه جون برای فردا هم ختم دیگه براش بذاریم ؟
سلام پرنسس عزیز
امروز 110 صلواته . اگر بچه ها قبول کنن هر روز براش ختم های مختلف میگیریم .
کسی میدونه ختمی که مائده جون گذاشته چندبار بایدخونده بشه و باید به جای هرقل چهارقل بخونیم یاهرکدوم یکی؟
عزیزانم امروز 9 نفر برای خوشبختی فاطمه عزیز دعا کردیم . خدارو شکر . امیدوارم دعاها همینطور در حقش ادامه پیدا کنه .
عروس های همین روزهای نزدیک
به پیشنهاد نجیبه جون ذکری که برای خوشبختی و ازدواج فاطمه جان برای فردا درنظر گرفتیم 100 مرتبه یا فاطمه الزهرا ادرکنی است .
ممنون از کسانی که دعاهاشون رو از دوستمون دریغ نمیکنند :
نجیبه عروس خوشبخت ، طیبه خوشبخت ، و خودم
عزیزم امیدوارم خدا به بهترین شکل حاجتت رو بده . خوشبخت بشی . پس ده نفر شدیم امروز . الهی شکر برای این دلهای مهربون
عزیزمی . امیدوارم توی همین روزهای نزدیک خبر از ازدواجت رو برامون بیاری .
عزیزم چراکه نه . خیلی هم خوبه . برای فردا برات 100بار ذکر یا فاطمه الزهرا ادرکنی در نظر گرفتیم . با ارزوی خوشبختیت
سلام به همه عروس های گل
عسل جونم امروز برات ذکر یا فاطمه زهرا ادرکنی و 110صلواتی که برای دیروز بود رو گفتم . خوشبخت بشی .
فاطمه ذکر یا فاطمه زهرا ادرکنی رو هم برای شماهم گفتم .
کلی هم یادتون کردم و دعاتون کردم . خوشبخت بشید .
سلام دوس های گلم
من جند روزی نبودم دلم برای همتون تنگ شدم
من هم برای خوشبختی فاظمه جون و عسل جون صلوات می فرستم و ذکر یا فاطمه زهرا س را میگم ان شا الله اجابت بشه و دوستامون به زودی و به خوبی به همسر الهی شون برسن.
نجیبه جون ممنون ازت عزیزم برامون دعا میکنی ان شا الله بهترین همسری دنیا نصیبت بشه.و فاز مثبت اندیشی خیلی عالیه .
سلام محبوب جونم خدا بد نده برات صلوات می فرستم ان شا الله هیجی نباش و همیشه سلامت باشی.
سیده زهرا جونم ممنون ازت اسامی را به برادرت دادی خدا بشت و بناهش باشه و به سلامتی برگرده.
سلام نجیبه جونم . به امید خدا بله . امشب پست آراستگی رو میفرستم ازصبح نبودم .
نجیبه جون بیا برای تا آخر هفته برای عروسامون ختم هارو مشخص کنیم .
سلام به همه
ویلیام جیمز روانشناس معروف توصیه می کند با پیروی از یک برنامه که حاوی افکار مثبت و سازنده و سودمند باشد به جنگ نگرانی ها، فشارها، ترس ها، شکست ها و..... بروید،تا مسائل و فشارها و ترس های جاریروزانه را به حداقل برسانید.
هر روز صبح جملات ده گانه زیر را سه بار بخوانید.
فقط برای امروز خوشحال خواهم بود.
فقط امروز کارهای خود را با شور و شوق صادقانه انجام خواهم داد.
فقط برای امروز، در فکر پرورش روانم خواهم بود.
فقط برای امروز، در فکر تندرستی و انجام ورزش مناسب خواهم بود.
فقط امروز، از هیچ کس انتقاد نکرده و به نظریات دیگران هم احترام خواهم گذاشت.
فقط امروز، سعی خواهم کرد که برای امروز زندگی کنم و نگران فردا و آینده نخواهم بود.
فقط امروز، برنامه کار روزانه را دقیقاَ تنظیم و به اجرا در خواهم آورد.
فقط امروز، نیم ساعت از وقت خود را برای خودم صرف می کنم، با خود خلوت کرده و به راز و نیاز با خدای خود می پردازم.
فقط امروز،نگران هیچ چیز و هیچ کس نخواهم بود.
فقط برای امروز، برای امروز سپاسگذار از برکات و امکانات خود خواهم بود.
شاد باشید و دریایی
سلام. منم نماز جعفر طیار دارم میخونم البته من تصمیم گرفتم 14 روز پشت سر هم بخونم و هرشب به یکی از 14 معصوم هدیه کنم
ان شاااله از همه دوستان قبول باشه. التماس دعا
سلام دوس های گلم
محبوب جون خیلی خوشحال شدم که مشکلت جدی نبود اتفاقا برای نماز صبح بیدار شدم کلی دعات کردم و صلوات برای حضرت عباس فرستادم به نیت سلامتی ات..
ان شا الله همیشه خوب باشی
وَلَاتَقُولُوالِمَن یُقتَلُ فِی سَبِیلِ الله أمواتٌ بَل أحیاءٌ ولکِن لّاتَشعُروُنَ سوره بقره،آیه 154
وآن کسی که درراه خداکشته شدمرده نپنداربلکه اوزنده ابدی است ولیکن همه شمااین حقیقت رانخواهیدیافت.
سلام گلای خوشکل. ببخشید من دیر به دیر اینجا سر میزنم. ولی همراهتون و دعاگوتون هستم
عزیزان منم تو این ختم هستم. و برا ی حاجت روایی همه از جمله عروس اول سمیه جون زیارت عاشورا را میخونم و هدیه می کنم به شهید محمدی
التماس دعا
تا سرخونین بابا را در آغوشش گرفت
بر لب او لب نهاد و از لبش لب برنداشت
از غم هجر کنم ترک جماعت گاهی
می زند بر دل من شور محبت گاهی
شب جمعه شد و یاد حرمت افتادم
می چشم از غم هجران تو تربت گاهی
سائلم... هر سحر از دور سلامت دادم
شهریارا نظری کن به گدایت گاهی
عبد دربار توام شکر، خدا را... اما
کربلایی بده از باب رفاقت گاهی
حاجتم چیز کمی نیست به من حق بده که
می کشانم سخنم را به شکایت گاهی
مرغ بی بال و پرم دانه نمی خواهم که
بده در کنج حرم اذن اقامت، گاهی
بدم اما تو کریمی و برای تو بد است
ندهی دست گدا برگ زیارت، گاهی
در حریم تو کریمان همه زانو زده اند
چه حریمی... چه بهشتی... چه زیارتگاهی
زاهدی گفت حرم جای کسی مثل تو نیست
جای سگ نیست مگر کهفِ عبادتگاهی؟
هدف عاشق بیچاره مقرب شدن است
گاه با روضه و با ذکر فضیلت گاهی
کوه کَن گشتنِ فرهاد به ما ثابت کرد
می رسد در ره معشوق مشقت گاهی
بعد از این جای ضریح تو که رؤیام شده
می زنم بوسه بر این پرچم هیئت گاهی
اثرش بیشتر است از همه ی نافله ها
با توسل به شما اشک مصیبت گاهی
هر دو سخت است دلم را زده آتش، گاهی...
...روضه ی تشنگی و روضه ی غارت گاهی
نیزه دار آمده پس لب نگشا بهر دعا
می گذارد اثرش را خود نیت گاهی
از تعجب همه گفتند: "رقیه... او بود؟!"
کودکِ پیر شود موجب حیرت گاهی
دق دهد دیدن نعش پدری دختر را
بدتر از درد یتیمی و اسارت گاهی
یک نیمه شب بهانهی دلبر گرفت و بعد
قلبش به شوق روی پدر پر گرفت و بعد
اما نیامده ز سفر مهربان او
یعنی دوباره هم دل دختر گرفت و بعد
آنقدر لاله ریخت به راه مسافرش
تا خواب او تجلی باور گرفت و بعد
آخر رسید از سفر، اما سر پدر
سر را چقدر غمزده در بر گرفت و بعد
گرد و غبار از رخ مهمان مهربان
با اشک چشم و گوشهی معجر گرفت و بعد
انگار خوب او خبر از ماجرا نداشت
طفلک سراغی از علی اصغر گرفت و بعد
از روزهای بی کسی اش گفت با پدر
یعنی نبَرد بغض و گلو در گرفت و بعد:
خورشید من به مغرب گودال رفتی و
باران تیر و نیزه و خنجر گرفت و بعد
معراج رفتی از دل گودال قتلگاه
نیزه سر تو را به روی سر گرفت و بعد
دلتنگ بود دخترت و سنگ ِ کینه ای
بوسه ز چهره و لب و حنجر گرفت و بعد
...
اما دوباره فرصت جبران رسیده بود
یک بوسه آه از لب پرپر گرفت و بعد
جان داد در مقابل چشمان عمه اش
با بال های زخمی خود پر گرفت و بعد ...
سلام پرنسس جون
امیدوارم مشکل خاصی نباشه و همیشه سلامت باشی .
در ارتفاعات انار بودیم. هوا کاملا روشن شده بود. امدادگر زخم گردن ابراهیم را بست. مشغول تقسیم نیروها و جواب دادن به بیسیم بودم. یکدفعه یکی از بچه ها دوید و باعجله آمد پیش من و گفت: حاجی، حاجی یه سری عراقی دستاشونو بالا گرفتن و دارن به این طرف میان!
با تعجب گفتم: کجا هستن؟! باهم به یکی از سنگرهای مشرف به تپه رفتیم. حدود بیست نفر از طرف تپه مقابل، پارچه سفید به دست گرفته و به سمت ما می آمدند. فوری گفتم: بچه ها مسلح بایستید، شاید این حقه باشه!
لحظاتی بعد هجده عراقی که یکی از آنها افسر فرمانده بود خودشان را تسلیم کردند. من هم ازاینکه در این محور از عراقی ها اسیر گرفتیم خوشحال بودم. با خود فکر کردم حتما حمله خوب بچه ها و اجرای آتش باعث ترس عراقی ها و اسارت آنها شده. درجه دار عراقی را آوردم داخل سنگر. یکی از بچه را که عربی بلد بود را آوردم.
مثل بازجوها پرسیدم: اسمت چیه، درجه و مسئولیت خودت را هم بگو! خودش را معرفی کرد وگفت: درجه ام سرگرد و فرمانده نیروهایی هستم که روی تپه و اطراف آن مستقر بودند. ما از لشگر احتیاط بصره هستیم که به ایم منطقه اعزام شدیم.
پرسیدم چقدر نیرو روی تپه هستند. گفت: الآن هیچی!!
چشمانم گرد شد. گفتم: هیچی؟!
جواب داد: ما آمدیم و خودمان را اسیر کردیم. بقیه نیروها را هم فرستادم عقب، الن تپه خالیه!
با تعجب نگاهش کردم و گفتم: چرا؟!
گفت: چون نمیخواستند تسلیم شوند. تعجب من بیشتر شد و گفتم: یعنی چی؟!
فرمانده عراقی به جای اینکه جواب من را بدهد پرسید: این الموذن؟!
این جمله احتیاج به ترجمه نداشت. با تعجب گفتم : موذن؟!
اشک در چشمانش حلقه زد. با گلویی بغض گرفته شروع به صحبت کرد و مترجم سریع ترجمه میکرد:
به ما گفته بودن شما مجوس و آتش پرستید. به ما گفته بودند برای اسلام به ایران حمله میکنیم و با ایرانی ها می جنگیم. باور کنید همه ما شیعه هستیم. ما وقتی می دیدیم فرماندهان عراقی مشروب میخورند و اهل نماز نیستند خیلی در جنگیدن با شما تردید کردیم. صبح امروز وقتی صدای اذان رزمنده شمارا شنیدم که باصدای رسا و بلند اذان میگفت، تمام بدنم لرزید. وقتی نام امیرالمومنین (ع) را آورد با خودم گفتم: تو با برادران خودت میجنگی. نکند مثل ماجرای کربلا...
دیگر گریه امان صحبت کردن به او نمی داد. دقایقی یعد ادامه داد:
برای همین تصمیم گرفتم تسلیم شوم و بار گناهم را سنگین تر نکنم. لذا دستور دادم کسی شلیک نکند. هوا هم که روشن شد نیروهایم را جمع کردم و گفتم: من میخواهم تسلیم ایرانی ها شوم. هرکس میخواهد، با من بیاید. این افرادی هم که با من آمده ند دوستان و هم عقیده من هستند. البته آن سربازی را که به سمت موذن شلیک کرد را هم آوردم. اگر دستور بدهید اورا میکشم. حالا خواهش میکنم بگو موذن زنده است یا نه؟!
هیچ حرفی نمی توانستم بزنم، بعد از مدتی سکوت گفتم: آره زنده است. باهم از سنگر خارج شدیم. رفتیم پیش ابراهیم که داخل یکی از سنگرها خوابیده بود. تمام هجده اسیر عراقی آمدند و دست ابراهیم را بوسیدند و رفتند. نفر آخر به پای ابراهیم افتاده بود و گریه میکرد. میگفت: من را ببخش، من شلیک کردم. بغض گلوی من را هم گرفته بود. حال عجیبی داشتم. دیگر حواسم به عملیات و نیروها نبود. میخواستم اسرای عراقی را به عقب بفرستم. فرمانده عراقی من را صدا زدو گفت: آن طرف را نگاه کن، یک گردان کماندویی و چند تانک قصد پیشروی از آنجا را دارند. بعد ادامه داد سریعتر بروید و تپه را بگیرید. من هم سریع چند نفر از بچه های اندرز گو رو فرستادم سمت تپه. با آزاد شدن آن ارتفاع، پاکسازی منطقه انار کامل شد. گردان کماندویی هم حمله کرد. اما چون ما آمادگی لازم را داشتیم بیشتر نیروهای آن از بین رفت و حمله آنها ناموفق بود. روزهای بعد با انجام عملیات محمد رسول الله در مریوان فشار ارتش عراق بر گیلانغرب کم شد.